• دوشنبه 3 دی 03


شعر شبهای قدر در ماه رمضان -( افتاده در دام بلا پایم دوباره )

3801
4

افتاده در دام بلا پایم دوباره
غرق نوای “وای” و “ای وای”م دوباره
وقتی نباشم با تو، جایی جا ندارم
بی سر پناهی شد همه جایم دوباره
با “خودسری” کردن مرا از خود جدا کرد
افتاده ام از چشم مولایم دوباره
بیراهه دارم میرم، گر دست گیری_
تا عمر دارم راه می آیم دوباره
خیلی تقلا می کنم اما چه حاصل
هی میزنم بال و همین جایم دوباره
دریای غفلت برد من را، برنگرداند
من “سامریّ” ام، کن تو موسایم دوباره
در خانه ی خود این گدا را تربیت کن
ای سرپناهم!،  بی تو تنهایم د.باره
امشب که با سینه زنی طی شد ولی من
در فکر رزق صبح فردایم دوباره
تا با “سلام”ی رو به مرقد اذن گیرم_
اذن زیارت از تو آقایم دوباره
از عصر عاشورا رقیه زیر لب گفت
ای کاش بر می گشت بابایم دوباره
از خواب بر میخاست و با گریه می گفت
عمه ببین که درد پاهایم دوباره...
قاری قرآن از سر نی پرت می شد
بالای نی می رفت آقایم دوباره

شاعر : محمد کاظمی نیا

  • دوشنبه
  • 23
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 14:25
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران