امان از آنکه گناهان من حساب کنند
دل مرا تهی از شور و التهاب کنند
امان از آنکه برای جزای معصیتم
فرشتگان عذاب خدا شتاب کنند
امان از آنکه به پیش نگاه سرد حسین
غلام و نوکر بی مایه اش عذاب کنند
کجا روم چه کنم گر به جرمِ ظلم وستم
مرا زخانه ی خیر النسا جواب کنند
خدا نیاورد آن لحظه را که در آتش
مرا کنار عدوی علی عقاب کنند
چه هست صورت من لحظه ای که در محشر
به پیش خلق رُخم خالی از نقاب کنند
به رو زحشر پی زینب علی هستم
خدا کند که مرا کلب او خطاب کنند
شاعر : مجید خضرائی
- دوشنبه
- 23
- تیر
- 1393
- ساعت
- 14:53
- نوشته شده توسط
- علی
- شاعر:
-
مجید خضرائی
ارسال دیدگاه