ای تو هر جا خدا خداست، ولی
وی خدایت نهاده نام، علی
ای تمامیت کتاب خدا
تپش قلب تو خطاب خدا
آفتاب تمام ملک وجود!
نَفْس احمد! امام ملک وجود!
فاتح بدر و خندق و خیبر
اسدالله! مرتضی! حیدر!
در تن کل انبیا جانی
هرکجا حق بود تو میزانی
آسمـان زیر بـار منت توست
آفرینش گواه عصمت توست
****
از تمام نگفتهها آگاه
اشهد انک ولیالله
محرم خلوت خدا و رسول
وصی مصطفی، امام بتول
کیستی ای امام عالمها
شهریار تمام عالمها
نور، یک جلوه از جلالت تو
عدل، شرمنده از عدالت تو
داده دادت به عدل، استقلال
به دلیل چراغ بیتالمال
از همـه بـیعدالتی دیــدی
کشتۀ عدل خویش گردیدی
****
عدل تو آهنی شد و افروخت
تا که دست برادرت را سوخت
سهم او که تو را برادر بود
با همه مسلمین برابر بود
عدل تا بود بیقرار تو بود
عاشق کفش وصلهدار تو بود
که شنیده امیر خیبرگیر
لرزد از اشک چشم طفل صغیر؟
که شنیده امیر برقعپوش
مشک آب زنی برد بر دوش؟
که شنیده امام بتشکنی
در کنـار تنـور پیــرزنی؟
****
که شنیده علی ولیالله
دل شب، راز دل کند با چاه؟
فجر تا در افق دمید دمید
خواب در چشم تو ندید ندید
یار دیرآشنای درد بشر
در وطن از غریب تنهاتر
کیست تا چون تو در دل شب تار
قاتل خویش را کند بیدار؟
کوفه در دست، دید جان تو را
میشنید آخرین اذان تو را
ای ز خون تو سرخرو توحید
چشم تاریخ تا که دید ندید
که امیری به پاسخ شمشیر
بفـرستد بـرای قـاتل شیر
****
ای سلام خدا به خون سرت
ای ز فرق تو پارهتر جگرت
دیده مظلوم، روزگار بسی
از تو مظلومتر ندیده کسی
زخمها بر دلت رسیده، علی!
از رعیت ستم کشیده، علی!
دائم از حق خویش محرومی
به حسینت قسم تو مظلومی
ای جهان وجود، تربت تو
آفرینش محیط غربت تو
بیـت حـق زادگـاه و قتلگهت
اشک «میثم» نثار خاک رهت
شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار
- سه شنبه
- 24
- تیر
- 1393
- ساعت
- 5:49
- نوشته شده توسط
- علی
- شاعر:
-
استاد حاج غلامرضا سازگار
ارسال دیدگاه