صادق ال حیدرم.رسیده وقت سفرم
غصه میاد تو نظرم.از همه من غریب ترم
توچنگ غصه اسیرم.دلم میخواد که بمیرم
تا حاجتم بشه روا.روضه زهرا می گیرم
خدا منم و ستم.خدا من و کوه غم
جونم رسیده به لب.میرم پیش مادم
گل فاطمه صادق ۳
کی دیده که یه پیره مرد.دنبال اسبا بدوه
پاهاش به هم بپیچه و. روخاک بیفته یه دفه(دفعه)
توکوچه هامی دویدن.همه به من می خندیدن
دستامو بسته بودنو.تو کوچه ها می کشیدن
خدا زخمیه دلم.دلش سنگه قاتلم
خدا اجلم کجاست.شده غصه حاصلم
خدا می دونه که نمک.براین دل ریشم زدن
با ناسزا وناروا.صد دفه اتیشم زدن
میون شعله اتیش.چشمم افتاد به میخ در
به یاد زخم مادرم.هی می زدم به روی سر
مادر چی اومد سرت.منم گل پرپرت
شاعر : مجید احدزاده
- یکشنبه
- 29
- تیر
- 1393
- ساعت
- 6:17
- نوشته شده توسط
- علی
- شاعر:
-
مجید احدزاده
ارسال دیدگاه