توی کوچه ی غم ها تنها تو رو میبردن آقا
شده دستات بسته خسته شدی شبیه مولا
تو رو میکشیدن تا آقا بدن عذابت انگار
دیگه جون نداره پات چشمات شده یه ابر خونبار
آروم آروم پر میکشه از این دیار بی وفا
شده این نفس آخری گریون اون خاطره ها
وای آقام آقام آقام
******
شده باز پر ماتم عالم به یاد اون دقایق
که شده بود مسموم مظلوم آقام امام صادق
رسیده بالا سر مادر پسرشو ببینه
آره دنیا اینه کینه شد عادت مدینه
آروم آروم وصیتش رو میگه توی گریه
شده این نفس آخری ذکر لبش مادر بیا
وای آقام آقام آقام
******
شده پر از تشویش آتیش دیگه تو خونه امشب
وقتی آتیشو میدید فهمید چی کشید عمه زینب
دیده زینب مضطر بی سر شده عزیز زهرا
زده ناله و فریاد افتاد به روی خاک صحرا
آروم آروم روی لیاش داره میاد شهادتین
شده این نفس آخری ذکر لباش حسین حسین
وای آقام آقام آقام
شاعر : سید آرمان حسینی
- یکشنبه
- 29
- تیر
- 1393
- ساعت
- 6:40
- نوشته شده توسط
- علی
- شاعر:
-
سید آرمان حسینی
ارسال دیدگاه