گل محبتت از دل زند جوانه پدر
چراغ دوستی ات گرم و جاودانه پدر
قسم به عشق که هرگز نمی روی از یاد
هزار سال اگر بگذرد زمانه پدر
هنوز از اثر بوسه های گرم لبت
بُود به صورت و پیشانی ام نشانه پدر
برای یافتنم کوچه کوچه می گذشتی
چو می شدم قدمی دور از آشیانه پدر
ز چهره با لب خندان خویش کردی پاک
دمی که بود مرا اشک دانه دانه پدر
مرا به دست محبت می نشاندی تو
گهی به زانو و گاهی به روی شانه پدر
هماره قهر نمودم تو آشتی کردی
به بوسه های دل انگیز عاشقانه پدر
به چهره می زدی ام بوسه تا به بستر خواب
می آمدی دل شب خسته چون به خانه پدر
نگه مکن که نشستیم به گوشه ای خاموش
به یاد تو است وجودم پر از ترانه پدر
چنان که « میثم » در مطلع کلامش گفت:
گل محبتت از دل زند جوانه پدر
شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار
- سه شنبه
- 31
- تیر
- 1393
- ساعت
- 5:35
- نوشته شده توسط
- علی
- شاعر:
-
استاد حاج غلامرضا سازگار
ارسال دیدگاه