منو می سوزونه آتیش کینه
دیگه دارم میرم از این شهر مدینه
گوشه ی حجره ام نشسته
مادر پهلو شکسته
وااای مدینه شده کرببلا
فاطمه شده صاحب عزا
واااای امون امون ای دل
تو مدینه قلبم در تب تابه
رو دست من مثل علی رد طنابه
چشامون از گریه تر شد
خونه ی ما شعله ور شد
وااای دیگنه نبود اینجا خبری
از سیلی میخ دری
واااای امون امون ای دل
با موی سپید و قد کمونم
برای جد غریبم روضه می خونم
نیمه شب پشت مرکب
یادم اومد عمه زینب
وااای به روم اگه شمشیر کشیدن
دیگه سرم و کی بریدن
واااای امون امون ای دل
- شنبه
- 18
- مرداد
- 1393
- ساعت
- 4:51
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه