ای وای من
ای وای من
می لرزد دستان آقای من
می ریزد روی سجاده
پاره های دل مولای من
چشمش را برهم نگذارد بقیع
مهمان عزیزی دارد بقیعم
همان عزیزی دارد بقیع
یابن الزهرا یا ابا عبد الله
دستم بگیر
مولای من
من عزادار هرشب تو ام
دست خالی ردم مکن
من هم شاگرد مکتب توام
رویای بیدار بقیع
می گذارد داغی برروی داغ
دل هرشب می گیرد سراغ
از مزاری تاریک و بی چراغ
رخصتی ای مدینه شهر غم
تا خاکت سرمه ی چشمم کنم
یابن الزهرا یا ابا عبد الله
من عاشقم، من عاشقم
من مدیون خون شقایقم
از داغ تازه ام مپرس
عزادار امام صادق ام
می سوزد دل در رویای بقیع
امان از پنجر های بقیع
یابن الزهرا یا ابا عبدالله
- پنج شنبه
- 30
- مرداد
- 1393
- ساعت
- 4:42
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه