برخیز که شور محشر آمد این قصه ز سوز جگر آمد
برخیز که با نوای نی ها شمس و قمری نوحه گر آمد
آه...از داغ دل زینب کبری قلب دو عالم پر شرر آمد
برخیز که شور...
******
همراه سکّان عرش اعلی همناله با ناله های زهرا
بر غربت آن نور الهی هستی بخواند نوحه عزا
با ذکر حسین حسین حسین جان هر جا روان شد از دیده بکا
آه...قلب همه عاشقان مولا در بحر غمش شناور آمد
برخیز که شور...
******
خون خدا و شور شهادت ثارُالَّه و بی کسی و غربت
زین غم که بر شاه دین رسیده تا حشر ، سیه پوشد امامت
تاریخ نشان داده به عالم کوفی ندارد رحم و مروت
آه...اشکی که آید بر این مصیبت هر قطره اش درّ و گوهر آمد
برخیز که شور...
******
در سوگ آن قبله گاه حاجات ناله زند ارض و هم سماوات
بر آن که باشد خاک حریمش برتر ز رکن و کعبه و میقات
آن کس که در قتلگاه خود کرد با ذات حق بین خون مناجات
آه...آمد به یادم آن لحظه ای که در قتلگه بوی مادر آمد
برخیز که شور...
******
در راه حق جان دادن چه زیباست ما را همین از ایزد تمناست
یا رب کرم کن فیض شهادت کین ذکر،مرا هر روزه آواست
گر در ره حق قدم گذاریم هر روزه ی ما را روز عاشوراست
آه...جانم فدای آن عاشقی که در محضر دلبر بی سر آمد
برخیز که شور...
******
زینب که عین است و شین و قاف است عصمت به گرد او در طواف است
در وادیِ یاریّ امامش او بر همه خوبی ها مطاف است
او همچو مادرِ شهیده اش سر چشمه ی پاکی و عفاف است
آه...ای وای که بهر دفع فتنه از ظلم عدو بی معجر آمد
برخیز که شور...
شاعر : حاج امیر عباسی
- پنج شنبه
- 23
- مرداد
- 1393
- ساعت
- 12:52
- نوشته شده توسط
- علی
- شاعر:
-
امیر عباسی
رضا