(یارب بنگر که مرا . زهر جفا . شرر زده بر دل)2
(از ظلم خصم لعین . آتش کین . مرا بود در دل)
رسیده جان به لبم
بیا بیا پسرم
که پاره پاره شده
ز زهر کین جگرم
*******
(من صادقم که عدو . بر دل او . شرار غم افکند)2
(چون جدم شیر خدا. شد ز جفا . دو دست من در بند)
به آشیانه حق
چو طائر سحرم
که از جفای عدو
شکسته بال و پرم
شاعر : محمد مبشری
- چهارشنبه
- 29
- مرداد
- 1393
- ساعت
- 13:55
- نوشته شده توسط
- علی
- شاعر:
-
محمد مبشری
ارسال دیدگاه