تیغ حیدر به کفم ، شور زهرا به سرم
ای روبهان ببینید ، شیر بیشه ی حیدرم
رعد و برق شمشیر من ، نعره های تکبیر من
از صدای من می شوند ، آسمان زمین گیر من
آه از هیاهویم ، از این زور بازویم
میدان گریزان است ، ز جنگ رو در رویم
انا بن الحیدر ، منم ابالفضل انا بن الحیدر ، منم ابالفضل
علمدار کرب و بلا ، شیر هاشمی نسبم
به برکت ام بنین ، پهلوان با ادبم
بی قرار و طوفانیم ، لحظه ی رجز خوانیم
هر که شد به من رو به رو ، گشته است قربانیم
من مرد میدانم ، شیر رجز خوانم
وقتی که می جنگم ، فاطمه گوید جانم
(انا ابن الحیدر ، منم ابالفضل)2
عالم ویرانه شود ، اگر من اشاره کنم
به برکت شیر مادر ، بند قنداقه پاره کنم
جنگ آور نام آورم ، سپه سالار لشگرم
پسر امیر خیبر و عموی علی اکبرم
من فاطمی هستم ، من حیدری هستم
من زینبی هستم ، فدای سر حسینم
چشم و سرو دستم
من فاطمی هستم ، من حیدری هستم
کوری چشم عدو ، من زینبی هستم
- سه شنبه
- 11
- شهریور
- 1393
- ساعت
- 8:48
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه