زدست اهل مدینه چه خون جگر شده ام
زتیشه های خزان،نخل بی ثمر شده ام
کسی غریبی من را چرا نمی فهمد
شکسته بالترین مرغ خون جگر شده ام
به غیر فضه کسی حال من نمی داند
که دید پشت در خانه بی پسر شده ام
من و فراق پدر باورم نمی آید
خمیده ،خسته ،شکسته ،پس از پدر شده ام
دو روز پیش زنی آمد و نگاهم کرد
گرفت گریه اش از بس که مختصر شده ام
سید محمد جوادی
- پنج شنبه
- 17
- فروردین
- 1391
- ساعت
- 4:56
- نوشته شده توسط
- محمد کاظم زاده
ارسال دیدگاه