• دوشنبه 3 دی 03

 امیر عظیمی

شعر شهادت حضرت موسی الکاظم (ع) -( مرغی بریده پر که بال سفر ندارد )

2815
4

مرغی بریده پر که بال سفر ندارد
در سینه اش به غیر از خون جگر ندارد
دارد هوای رفتن، رفتن بسوی خانه
امّا به روی بالَش، افسوس پر ندارد
نخلی که برگ هایش روی زمین بریزد
می ایستد ولیکن دیگر ثمر ندارد
زندانی غریبی کز خانه دور مانده
از دوری عزیزان جز چشم تر ندارد
می گفت درب زندان آهسته سمت دیوار
این دردمند خسته، آیا پسر ندارد
در زیر غلّ و زنجیر جسمش سیاه گشته
افسوس تازیانه از این خبر ندارد
او زاده ی حسین است، زیر هجوم شلاق
جز یک لباس کهنه دیگر سپر ندارد
در زیر ضربه های شلاق روضه می خواند
زینب نیا به گودال، ارباب سر ندارد

شاعر : امیر عظیمی

  • شنبه
  • 22
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 13:17
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران