می نشستم با تو با نام تو برمی خاستم
هر دم از مداح خود در روضه ، در می خواستم
جمعه ها بعد از عشا آقای ما در کربلا
سوز ِ سر می داد و من سوز ِ جگر می خواستم
گاه شبها همچو طفلی می شدم نقش زمین
می گرفتم هی بهانه چون پدر می خواستم
شاعر: محمد رضا فروغی
- جمعه
- 28
- شهریور
- 1393
- ساعت
- 9:59
- نوشته شده توسط
- محمدرضا فروغی
- شاعر:
-
محمد رضا فروغی
ارسال دیدگاه