مونده به راه تو دوباره چشم خسته ام
گفتن میایی چش به راه تو نشستم
من لحظه لحظه فاصله ها رو شمردم
تو مجو هجرونت گل زهرا شکستم
آتیش به جون من زدی مسافر
کی شه بگم خوش اومدی مسافر
یابن الحسن یابن الحسن(3)
تا کی باید اینجوری بی سامون بمونم
تا کی باید حیرون و سرگردون بمونم
ظرف دلم شکسته ای یه عمر گذشته
تا کی باید لیلای من مجنون بمونم
آتیش به جون من زدی مسافر
کی شه بگم خوش اومدی مسافر
یابن الحسن یابن الحسن(3)
صدامو میشنوی پره بغضه یا مولا
اگه نباشی من میخام نباشه دنیا
کی به تو می رسم نگار بی قرینه
بیا عزیز بخاطره دعای زهرا
آتیش به جون من زدی مسافر
کی شه بگم خوش اومدی مسافر
یابن الحسن یابن الحسن(3)
پره بهونه پره آه و رنج و دردم
بهار من خزونه بی تو ، خشک و زردم
الهی حسرت ب دل کسی نمونه
چی میشه تو بیای و من دورت بگردم
آتیش به جون من زدی مسافر
کی شه بگم خوش اومدی مسافر
یابن الحسن یابن الحسن(3)
شاعر : جابر عابدی
- جمعه
- 4
- مهر
- 1393
- ساعت
- 15:38
- نوشته شده توسط
- محمد
- شاعر:
-
جابر عابدی
ارسال دیدگاه