بیا که بی رخ طا قتی ندارم من
به غیر دیدن تو حاجتی ندارم من
گل همیشه بهارم توهستی وبی تو
به سیر باغ وچمن رغبتی ندارم من
تمام عزت من از طفیل مهر شماست
بدون مهر شما عزتی ندارم من
از آن زمان که مرا با تو آشنا کردند
به غیر بندگیت عادتی ندارم من
توئی که محرم راز دل غریب منی
به جز تو با دگری صحبتی ندارم من
گذشت عمر من وچشم من بود بردر
بیا امید دلم فرصتی ندارم من
اگر چه من ز گناهم دل تو راخستم
اگر چه غیر ریا طاعتی ندارم من
به جان فاطمه هرگز مران مرا زدرت
به غیر تو به کسی الفتی ندارم من
- شنبه
- 19
- فروردین
- 1391
- ساعت
- 14:14
- نوشته شده توسط
- محمد کاظم زاده
ارسال دیدگاه