تكيه گاه حرم
ميروسردارلشكرم
پشت و پناه خواهرم
عباسم اى برادرم
توزمين خوردى و
تيرميكشه كمرمن
غرق خون شد جگر من
خاك غم شدبه سرمن
واى،غم هجرونِ،توخميدم كرد
دیگه از دنيا،نااميدم كرد
اى علمدارم،بهترين يارم
بى توعباسم،تمومه كارم
دیگه شدم غريب،به مادرم قسم
پاشو ببين داداش،كه بى كسم
سقای تشنه لب۳
********
سخته باوركنم
كه دیگه بی برادرم
از پا افتاده لشکرم
دلواپسم برا حرم
غصه ی رفتنت
دنياموكرده زيرورو
واى ازطفلاى بى عمو
ازبى حيايى عدو
واى،ازتن پارت،كه شده غارت
پاشوكه زينب،شده بيچاره ت
خدا میدونه،چه غمی داره
خیمه هایی که،بی علمداره
عباس امید من،عباس پناه من
ای تکیه گاه من،سپاه من
سقای تشنه لب۳
********
چطوری جا شده
اینهمه تیر تو بدنت
پاره پاره شده تنت
قدّم خم شد تا زدنت
شده فرقِ سرت
غرق بخون برادرم
پاشو از جا دلاورم
غارت میشه بی تو حرم
ای،پسر زهرا،قمر طاها
میری و بی تو،میمونم تنها
بی تو قلبم از،تپش افتاده
قتلگاه من،شده آماده
ساقی با وفا،ای صاحب لِواء
باشه قرارمون،رو نیزه ها
سقای تشنه لب۳
********
شاعر : بهمن عظیمی
- جمعه
- 11
- مهر
- 1393
- ساعت
- 17:11
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
بهمن عظیمی
ارسال دیدگاه