ببار، از سر چشم تو آب بردارند
نفس بکش که از آتش عذاب بردارند
کشند عاشقتان را به بند بی تابی
اگر ز زلف کمند تو تاب بردارند
جلوس کن که نگاه تو را کتیبه کنند
منادیان،که ز محشر نقاب بردارند
نوشته اند قیامت به یمن حضرتتان
زهرچه گریه کن تو حساب بردارند
به حکم لعل لبت در مدار استمرار
هزار سالک حاضر جواب بر، دارند
زبس شدیم زجام تو مست لایعقل
بگو که حکم حرام از شراب بردارند
عقیق سرخی و وقتش شده سه شعبه دست
زحلقه های نگاهت رکاب بردارند
فرشته ای وسط حوض اشک می بیند
اگرحجاب زچشم رباب بردارن
شاعر : رضا دین پرور
- جمعه
- 25
- مهر
- 1393
- ساعت
- 19:51
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
رضا دین پرور
ارسال دیدگاه