• شنبه 3 آذر 03

استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر مصیبت جانگداز حضرت محمد-(ملک الموت مزن شعله به زخم جگرم)

10544
9

ملک الموت مزن شعله به زخم جگرم

وای من گر تو مدارا نکنی با پدرم

صبر کن سیر ببینم رخ بابایم را

چه کنم سد نگاهم شده اشک بصرم

قسمت این بود که بالای سرش بنشینم

چشم بگشایم و جان دادن او را نگرم

وقت جان دادن خود گفت مقدر این است

دو مه و نیم دگر فاطمه را هم ببرم

ای پدر مادر مظلومه من یار تو بود

من پس از رفتن تو جان علی را سپرم

با تن خسته و بازوی کبود از مسجد

قول دادم که علی را به سوی خانه برم

دست از دامن حیدر نکشم یک لحظه

گر بریزند همه اهل مدینه به سرم

قسمتن این بود که بعد از تو بمانم بابا

تا که با دادن جان جان علی را بخرم

به فدای سر یک موی علی باد پدر

گر میان در و دیوار دهد جان پسرم

جگرت سوخت  به هربیت که گفتی(میثم)

اجر این سوختنت با احد دادگرم

حاج غلامرضا سازگار

  • جمعه
  • 23
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 13:45
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران