یادگاری ز فاطمه با من
هست در کوچه ها نگهبانم
قدر این تاج بندگی را من
با تمام وجود می دانم
از نگاه های هرزه بگریزم
تا شود یک نگاه خریدارم
چادرم فاطمی ست مولاجان؟
من به یاد تو(عج) دوستش دارم
عاشق رنگ چادرم هستم
نه که مشکی که رنگ بندگی است
سجده هایم ز شکر پر اشکند
روحم از شوق غرق تازگی است
چه غم ار بد بگویدت شیطان
او که با رنگ نور بیگانه ست
آی ابلیس شوم باور کن
که هنوز قلب ما محب خانه است
چادرم یادگاری از زهراست
گوییا خار چشم شیطان است
ما سپر از بلا نیندازیم
آرزومان صف شهیدان است
منبع:سایت اشعار مذهبی
- چهارشنبه
- 23
- فروردین
- 1391
- ساعت
- 4:46
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه