به مناسبت حلول ماه معظم محرم الحرام
یا حسین (ع)
آنانکه روح را به تن مرده می دمند
اشرف ز خلق و ما خلق الله عالمند
اضلاع یک مثلث قائم به خالقند
گاهی حسین ، گاه حسن ، گاه زینبند
شاه و گدا ز دیده ی آنها برابر است
آنان جدا نکرده ... خریدار درهمند
مثل من و تو و همه ی سینه چاک ها
گریه کنان هر شب ماه محرمند
مادربیا تو مشکی من را تنم بکن
من را دوباره مست حسین و حرم بکن
از عمق نای مادر ارباب ضجه زد
مانند یک پرستوی بیتاب ضجه زد
دست حسین و زینب خود را فشار داد
خورشید روبروی دو مهتاب ضجه زد
تا گفت " یا بنیَّ" دل سنگ آب شد
زینب میان گریه ی اصحاب ضجه زد
کس گریه ها و اشک حسین را ندیده بود
اما چه شد که حضرت ارباب ضجه زد
حی علی العزا که محرم رسیده است
فصل بکاء آن شه اعظم رسیده است
باناله های خسته خواهر چه می کنی؟
با سبط های پاک پیمبر چه می کنی؟
اصلا من و تو و سر و روی رقیه (س) هیچ ...
با این گلوی نازک اصغر چه می کنی ؟
معجر نمی رود ز سرم من عفیفه ام ...
با قصه ی ربودن معجر چه می کنی ؟
یکبار مادرم به زمین خورد بس نبود ؟
با زخم های صورت مادر چه می کنی ؟
در زیر سم نرفته دلم شور می زند
قلبم دم از تو ای مه منظور می زند
شاعر :جعفر ابوالفتحی
- جمعه
- 2
- آبان
- 1393
- ساعت
- 9:23
- نوشته شده توسط
- جعفر ابوالفتحی
- شاعر:
-
جعفر ابوالفتحی
ارسال دیدگاه