• چهارشنبه 16 آبان 03

 رضا تاجیک

اشعار واحد برای شهادت حضرت عبدالله بن حسن از رضا تاجیک -( پیش خودش زمزمه می کرد من که ز نسل عشقم )

2926
5

پیش خودش زمزمه می کرد من که ز نسل عشقم
باید بزرگی کنم وقتی نوه ی اصل عشقم
تو خیمه موندن چه فایده تو عرصه ی شهامت
باید کاری کنم برا اسطوره ی ولایت
می رسه به مشام من عطر خوش شهادت
وای! عموم توی میدون تک و تنهاس  آره امروز اون روز عاشوراس
که همیشه می گفت عمو عباس
وای! الان باید این بال و پر وا کرد     نباید نشست و تماشا کرد
دل مجنونو نذر لیلا کرد
عمو حسین ای عمو جونم 3

به جوش اومد خون تو رگهاش به خاطر امامش
باید نوشت صد تا جلد مقتل ز لحظه ی قیامش
دستای بستش رها شد و لحظه پر زدن شد
مثه داداش کبوتر نامه بر حسن شد
تا حالا بود توی غربت و مسافر وطن شد
وای! با دستای کوچیک چه کاری کرد   امام دو عالم رو یاری کرد
تا زهرا براش آه و زاری کرد
وای! آخه قربونی هم داره آداب     سرش شد جدا پنجه ی مهتاب
لب تشنه رو سینه ی ارباب
امون ای دل ای امون ای دل 3

شاعر : رضا تاجیک

www.emam8.com دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1393
  • ساعت
  • 14:26
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران