عبدالله بن حسن (ع)

مرتب سازی براساس
 اسماعیل تقوایی

نوحه شهادت عبدا.. ابن الحسن _دست عبدا..در دست عمه دارد نظاره حال عمو جان * اسماعیل تقوایی

3289
6

نوحه شهادت عبدا.. ابن الحسن _دست عبدا..در دست عمه دارد نظاره حال عمو جان نوحه شهادت عبدا..بن حسن
دست عبدالله،دردست عمه،داردنظاره،حال عمو جان
می بیندعمو،بنشسته برخاک،روسوی خیمه،با چشم گریان

ای عمو جانم ای عمو جانم، ای عموجانم،ای عمو جانم2
______________________________
گوید ای عمه،کن رها دستم،تا کنم یاری،عمو حسینم
بشنو صدای، هل من معینش،یاری ندارد،نور دو عینم
ای عمو....
______________________________
دشمن از هر سو،حمله آورده،با تیغ ونیزه،برعمو جانم
ترسم ای عمه،من که یتیمم،در کرببلا،بی عمو مانم
ای عمو...
______________________________
آمدم عمو، تا مثل قاسم،شهد شهادت ،نوشم برایت
همچو عمویم،در رهت افتد،دستم از پیکر،گردم فدایت
ای عمو....
_____________________________
آ

  • شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 23:16
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 اسماعیل تقوایی

زمزمه ونوحه شب پنجم (عبدا.. ابن حسن _عمه زینب بین عمویم مانده تنها بین میدان * اسماعیل تقوایی

4161
4

زمزمه ونوحه شب پنجم (عبدا.. ابن حسن _عمه زینب بین عمویم مانده تنها بین میدان زمزمه ونوحه شب پنجم(عبدا..ابن حسن)
عمه زینب، بین عمویم،مانده تنها،بین میدان2
دیده گریان،با تنی زار بر لبش نام شهیدان2
ای عمو جان،ای عمو جان، ای عمو جان، ای عمو جان2
____________________________
سایه ی او،بعد بابا،هر زمان رو،ی سرم بود
وقت سختی،پدرانه، همچو بابا، در برم بود
ای عمو جان....
___________________________
یک نفر باشد عمویم دشمنان دو رش فراوان
طاقت ماندن ندارم کن رهایم سوی میدان
ای عمو جان...
_____________________________
ای عمو جان آمدم که،چون سپر باشم برایت
تا کنم هم،چون برادر، جان نا قابل فدایت
ای عمو جان....
____________________________
بر روی صدر عمویش، جان او از، تن رها شد
آخرین

  • چهارشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 14:00
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

زمزمه وزمینه شب پنجم(عبدا.. ابن حسن) _ببین ای عمه... * اسماعیل تقوایی

3091
3

زمزمه وزمینه شب پنجم(عبدا.. ابن حسن) _ببین ای عمه... ببین ای عمه، عموجانم،مانده بی یار ونا توان باشد
دل او بهرحرمها وکودکان آن ناگران باشد
عمو جان من شده خسته
بمیرم بر خاک بنشسته
عمو جانم ای عمو جانم..عمو جانم ای عمو جانم۲
_____________________________
چو بابا پیش خدا پر زد،بوده او در دنیا امید ما
نوازش ها کرده او ما را،بوده بر خوشبختی نوید ما
ببین عمه او شده تنها
رهایم کن تا روم آنجا
عمو جانم....
______________________________
ببین عمه دورش از هرسو، گرگ خونخواری،رو به او آید
از آنها شمشیر و تیر وسنگ،بیشمارانه،بر عمو آید
نگاهش افتاده سوی من
ندارد یاری عموی من
عمو جانم ای...
______________________________
عمو جانم آمدم میدان، بار دیگر گیرم،در آغو

  • سه شنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 20:37
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

نوحه حضرت عبدالله بن الحسن(ع) محرم98 -(دیگر از غصه دل بی شکیب است) * بهمن عظیمی

2065
4

نوحه حضرت عبدالله بن الحسن(ع) محرم98 -(دیگر از غصه دل بی شکیب است) دیگر از غصه دل بی شکیب است
عمه بنگر عمویم غریب است

غوطه ور در بین خون افتاده تنها
عمه جان دستم رها کن جان زهرا

عمه... شد خضاب از خونْ سر و روی امامم
عمه... کربلا پُر گشته از بوی امامم
عمه... می رَوَم سوی امامم

ای عموجانم ثارالله

ای عمو آخرین یاور آمد
تا سر کوی تو با سر آمد

آمدم که تا ابد باشم کنارت
آمدم بوی حسن گیرد مزارت

جانا... من به پایت هست خود را می گذارم
جانا... این دل سرمست خود را می گذارم
جانا... دست خود را می گذارم

ای عموجانم ثارالله

  • چهارشنبه
  • 30
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 14:04
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه شب پنجم محرم_عمه رهایم کن روم سوی میدان * اسماعیل تقوایی

3650
4

نوحه شب پنجم محرم_عمه رهایم کن روم سوی میدان نوحه شب پنجم
عمه رهایم کن روم سوی میدان2
یاری عمو کنم همچون شهیدان2
واویلا واویلا واویلا واویلا2
___________________________
هل من معین گوید او وای از غریبی
نباشد بر ماندنم دیگر شکیبی
واویلا....
___________________________
ابن الحسن باشم و عبداللهم من
بعد از پدر مدیون ثاراللهم من
واویلا...
_____________________________
سایه ی روی سرم جانم فدایت
آمده ام تا دهم دستم برایت
حرف از غریبی مزن ای نور عینم
منهم چو قاسم فدایی حسینم
واویلا....
_______________؛__________
دستش جدا گشت وعمو را صدا کرد
مرغ روحش را عدو از تن رها کرد
عمو گرفتش او را بر روی سینه
ناله زد یا جداّ رو سوی مدینه
واویلا..

شعر :اسما

  • سه شنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 23:19
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 وحید زحمتکش شهری

نوحه سنگین حضرت عبدالله -(عمو بیا با هم بریم،عمه دلتنگه) * وحید زحمتکش شهری

3608
7

نوحه سنگین حضرت عبدالله -(عمو بیا با هم بریم،عمه دلتنگه) عمو بیا با هم بریم،عمه دلتنگه
اینجا تو دستای همه،نیزه و سنگه
دشمن نانجیب داره،با تو میجنگه

بیا بریم عمو دلم ،به خدا خونه
بدونِ باغبون عمو،گل نمیمونه
غصه ی قلب عمه رو،خدا میدونه

(یا میای با هم بریم به حرم
یا میبینی روی نی تو سرم
پا برهنه از حرم اومدم
جای زهرا مادرم اومدم)

عموی مهربون من
ماه تو آسمون من
الهی که فدات بشه
رگ رگ و استخون من

غریب عالمی حسین،حبیب عالمی حسین(۲)

میشم برای تو سپر،ای همه هستم
فدای تار موی تو،ای عمو دستم
برای دیدن بابام ،بارمو بستم

خدارو شکر منم شدم،به فدای تو
شدم گلی تو گلشن،کربلای توی
منم شدم فداییِ،بچه های تو

من ستاره ی شب حسنم
حالا کربلا شده وطنم
روی پات دارم ع

  • سه شنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 15:34
  • نوشته شده توسط
  • وحید زحمت کش شهری
ادامه مطلب
 رضا رسولی

زمزمه عبدالله ابن الحسن(ع) -( محاله از عموم - بخوام جدا بشم) * رضا رسولی

2962
-1

زمزمه عبدالله ابن الحسن(ع) -( محاله از عموم - بخوام جدا بشم) ۱
محاله از عموم - بخوام جدا بشم
عمه بذار برم - همینه خواهشم
عمو عمو عمو
عمو حسین / دووم بیار دارم میام
عمو حسین / آغوشت و واکن برام
ببین بابام منتظره
با گریه میکنه صدام
(عمو حسین . عمو حسین)

۲
از وقتی یادمه - بوده کنار من
خیلی دوسش دارم - مثل بابام حسن
عمو عمو عمو
عمه ببین / دورو برش بلوا شده
عمه ببین / چه جور برو بیا شده
با صورت افتاده زمین
سر عموم دعوا شده
(عمو حسین . عمو حسین)

  • دوشنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 10:00
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( در دلش حس کرد آشوب و غمی ناگاه را) * مرضیه عاطفی

936

شهادت حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( در دلش حس کرد آشوب و غمی ناگاه را) در دلش حس کرد آشوب و غمی ناگاه را
در دلِ گودال تا که دید عبدالله(ع) را

نوجوانی که رسید و با شجاعت بی هراس
شد سپر! آخر رقم زد لحظۂ دلخواه را

پیکرش از ازدحام نیزه ها مجروح شد
سمت او میدید خشم عده ای گمراه را

تیرباران بود و محکم داشت در آغوش خود
یک تنِ بی جان که می آورد بر لب آه را

با غضب فریاد میزد «لا أفارق عَمّي» و
بست با آرنج؛ بر شمشیر فوراً راه را

بوسه زد جای حسن(ع) بر صورتِ خونی حسین(ع)...
بعد از دستی که شد از پیکرش کوتاه را

یادگارِ مجتبی(ع) جان داد زیر دست و پا
دید زینب(س) باز هم یک غربتِ جانکاه را!

  • سه شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 12:41
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه شهادت عبدا..ابن الحسن، -(عبداللهم من عمو ابن الکریمم ) * اسماعیل تقوایی

2384
2

نوحه شهادت عبدا..ابن الحسن، -(عبداللهم من عمو ابن الکریمم ) نوحه شهادت عبدا..ابن الحسن
عبداللهم من ای عمو ابن الکریمم
من آخرین سربازتو در این حریمم

ای روح ایمان،ای جان جانان
مولا حسین جان عمو مولا حسین جان 2
_____________________
تا که شنیدم من زمیدان آن ندایت
من آمدم تا که کنم جانم فدایت

ارزش ندارد بهر تو این جان
مولا حسین جان عمو، مولا حسین جان2
_______________________
گرگان شامی بس فراوان وتو تنها
سر را چرا تو برده ای درجیب غمها

آمد برایت یک تازه مهمان
مولا حسین جان عمو مولا حسین جان2
_____________________
دست یتیم مجتبی از تن جدا شد
با تیر کین حرمله جانش فدا شد

آمد غروب آن ماه تابان
مولا حسین جان عمو مولا حسین جان2

شعر:اسماعیل تقوایی

  • جمعه
  • 23
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:11
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه شهادت عبدا.. ابن حسن _عمویم مانده تنها دگر یاری ندارد * اسماعیل تقوایی

888
2

نوحه شهادت عبدا.. ابن حسن _عمویم مانده تنها دگر یاری ندارد نوحه شهادت عبدا.. ابن الحسن
عمویم مانده تنها، دگر یاری ندارد2
در این خاک بلاخیز، طرفداری ندارد، طرفداری نداری ندارد
رهایم کن روم عمه به میدان
دهم جان را به راه دین وقرآن
عمو جانم عموجان عمو جان2
___________________________
زبس که زخم خورده، عمویم گشته خسته
نشسته بر زمین و، بمیرم دل شکسته، بمیرم دل شکسته

عمو تنها بود، دشمن فراوان
مدد خواهی کند، او از شهیدان
عموجانم...
_____________________________
نگاهش سوی خیمه، عدورا داده فریاد
اگر که دین ندارید،دمی باشید آزاد، دمی باشید آزاد

زمانی که بود جان در تن من
مکن روسوی خیمه، دشمن من
عمو جانم....
________________________
شعارش لا افارق، دویدی سوی میدان
بغل وا کرد بهر ش، عموی بهتر از جان، عموی بهتر از جان

در آغوش عمو دستش جدا شد
چو قاسم افتخار مجتبی شد
عمو جانم....

شعر:اسماعیل تقوایی

  • دوشنبه
  • 3
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 15:33
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

شهادت حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( ابن الکریمم وپسرِ شاهِ بی حرم) * قاسم نعمتی

1651

شهادت حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( ابن الکریمم وپسرِ شاهِ بی حرم) ابن الکریمم وپسرِ شاهِ بی حرم
از خیمه آمدم به تماشایِ دلبرم

من از تبارِ شیرِ جمل هستم ای سپاه
ده ساله ام ولی ز رگ و خونِ حیدرم

خالی کنید دورِ بزرگِ قبیله را
تعظیم کن سپاه، به این شاهِ محترم

خونِ حسن میانِ رگم موج می زند
گردن زده ز ازرقِ شامی برادرم

از خیمه پابرهنه دویدم به قتلگاه
افتاده شاه رویِ زمین در برابرم

تا استخوانِ بازوی من بی هوا شکست
بی اختیار ناله زدم وای مادرم

تا آمدم بغل کُنمت حرمله رسید
پاشیده شد به ضربه ی یک تیر،حنجرم

ممزوج شد حسین و حسن زیرِ ضربه ها
اینجا به بعد روضه بخوانم من از شما

باجانِ فاطمه که چنین تا نمی کنند
جان دادنِ غریب تماشا نمی کنند

زهرا نشسته گوشه ی گودالِ قتلگاه
باحالِ مادر از چه مدارا نمی کنند

خالی کنید دورِ عمویِ غریب من
دورِ کسی که هلهله برپا نمی کنند

یابن الدعی مکن همه جا نیزه را فرو
پهنایِ نیزه را به گلو جا نمی کنند

بردار پایِ نحس خود از رویِ صورتش
این گونه بغضِ سینه ی خود وا نمی کنند

در پیشِ چشم عمه رها کن محاسنش
شیب الخضیب را همه معنا نمی کنند

در بین دنده ها مَشِکَن چوبِ نیزه را
از بهرِ جایزه به تن امضا نمی کنند

آقایِ عالم است برهنه نکن تنش
بر بُردنِ لباس تَقَلا نمی کنند

  • سه شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 12:29
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه شهادت عبدا..بن الحسن -(خواهم روم من روسوی میدان ) * اسماعیل تقوایی

2264

نوحه شهادت عبدا..بن الحسن -(خواهم روم من روسوی میدان ) نوحه شهادت عبدا...بن الحسن
(خواهم روم من روسوی میدان
تا جان دهم در راه عمو جان)2
عمه عمویم بین میدان مانده تنها
با چشم گریان دیده دارد بر حرمها

عبداللهم عبداللهم ابن الکریمم 2
_____________________
دور عمویم سگها فراوان
ترسم عمویم ناگه دهد جان

در موج غم افتاده ویاری ندارد
باید روم، دلدار،دلداری ندارد
عبداللهم......
_____________________
از دست عمه دستش رها شد
عازم بسوی خون خدا شد

بر او هدف میدان وآغوش عمو شد
شیر حسن آماده ی جنگ عدو شد
عبداللهم.....
____________________
در راه مولا دستش جدا شد
بر سینه ی او جانش فدا شد

یک یا عمو گفت وزاین دنیا رها شد
با تیر کین حرمله سوی خدا شد
عبداللهم.....

  • سه شنبه
  • 20
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 21:46
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 1 ـ ثلاث سنتی ـ کبوتر -(کبوتر غریبم خسته و بی شکیبم) * حسن ثابت جو

3237

سبک 1 ـ ثلاث سنتی ـ کبوتر -(کبوتر غریبم خسته و بی شکیبم) سبک ۱ ـ ثلاث سنتی ـ کبوتر
کبوتر غریبم
خسته و بی شکیبم
بال و پر شکسته
از تو شده نصیبم
ای کبوترم ـ عمو شود فدایت
ای کبوترم ـ قربون ناله هایت
ای کبوترم ـ چه سازم از برایت ـ ای کبوترم(۲)
ای یتیم مجتبی(۴)
به پیش من رسیدی
در خون خود تپیدی
به عمر کوچک خود
چه غصه ها که دیدی
با نگاه خود ـ نوگلِ آسمانی
زهر رفتنت ـ بر دلِ من چشانی
از من این سلام ـ بر پدرت رسانی ـ ای کبوترم(۲)
ای یتیم مجتبی(۴)
نسلِ برادر من
جسم تو در بر من
خون تو کرده گلگون
دامن و پیکر من
ای امید من ـ به آسمان این شب
رفتی و مرا ـ آمده جان بر این لب
می رسد به گوش ـ ناله ی عمه زینب ـ ای کبوترم(۲)
ای یتیم مجتبی(۴)

  • جمعه
  • 23
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:28
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 3 ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ یاد -(دیدم غم تو را، خونین جگر شدم) * حسن ثابت جو

2129
3

سبک 3 ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ یاد -(دیدم غم تو را، خونین جگر شدم) سبک ۳ ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ یاد
دیدم غم تو را، خونین جگر شدم
با این غریبی ات، یاد پدر شدم
دل در نوای تو
شد مبتلای تو
جانم فدای تو
مظلوم عمو حسین(۳)
در باغ جسم تو، در ناله ام عمو
بر روی سینه ات، چون لاله ام عمو
دردم نظاره کن
دل پر شراره کن
دردم تو چاره کن
مظلوم عمو حسین(۳)
بنگر که حاجتم، آخر روا شده
با تیر حرمله، دردم دوا شده
بر سینه ات سرم
چون غنچه پرپرم
من هم چو اصغرم
مظلوم عمو حسین(۳)
پایان به دفترِ، غمهایم آمده
یک دم ببین عمو، بابایم آمده
حالم دگر شده
جانم به سر شده
وقتِ سفر شده
مظلوم عمو حسین(۳)

  • جمعه
  • 23
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:56
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 4 ـ ذکر / شور ـ عمو -(زخمیِ و بی جان عمو ذبیح العطشان عمو) * حسن ثابت جو

1822

سبک 4 ـ ذکر / شور ـ عمو -(زخمیِ و بی جان عمو ذبیح العطشان عمو) سبک 4 ـ ذکر / شور ـ عمو
زخمیِ و بی جان عمو ـ ذبیح العطشان عمو
قتیل العریان عمو ـ عمو حسین جان عمو(2)
***
اي خدا عموم داره اشك دو چشماش مي باره
آروم آروم سرش و به روي خاكا مي زاره
اي خدا من و مي خوان تا از عموم جدا كنند
دشمنا دارند مي آن تا عمو رو فدا كنند
***
توي رگ هاي تنم غيرت بابام حسنه
سينه ي پاك عمو محلِ احرامِ منه
قربونِ محاسنِ غرقِ به خونِ تو عمو
پدرم قسم مي خورد فقط به جونِ تو عمو
***
اي شكسته پيشوني چشات چه افلاكي شده
بميرم برات عمو موهات چرا خاكي شده
خون مي ريزه از سينه ات روي تنِ خسته ي من
بيا تا پر بزنيم عموی پر بسته ي من
اومدم تا كنجِ آغوشِ تو من مهموني شم
مثلِ بابا حسنم تو بغلت ق

  • جمعه
  • 23
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 20:26
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

زمینه حضرت عبدالله بن الحسن(ع) محرم98-(میون گودال تموم دنیام...) * بهمن عظیمی

1249
1

زمینه حضرت عبدالله بن الحسن(ع) محرم98-(میون گودال تموم دنیام...) میون گودال تموم دنیام...
ببین غریبه شبیه بابام
خدا می دونه تو این زمونه
کسی رو غیر از عمو نمی خوام

یا بُنیّ یا عزیزالزّهرا
این صدای مادرش زهراست
من میرم که جون بدم تو گودال
تا نگن غریبه و تنهاست

من میرم تو هوای غمش پر بگیرم
مثل قاسم تو آغوش گرمش بمیرم

ای عمو ۳ جان

زمین که خوردی تا رفتی از حال
انگار بابام و دیدم تو گودال
با سر دویدم به سمت مقتل
تا واسه ی تو بِدم پر و بال

پاشو از رو خاک گرم صحرا
جان من نکش تو از دل آه
زخمای تنت عمیقه خیلی
واسه تو بمیره عبدالله

از کنارت به آغوش بابا پریدم...
شادم از اینکه به آرزوهام رسیدم

ای عمو ۳ جان

  • چهارشنبه
  • 30
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 13:37
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه‌ی سینه‌زنی شب پنجم محرم حضرت عبدالله(ع)سبک سنتی * مرتضی محمودپور

11396
9

نوحه‌ی سینه‌زنی شب پنجم محرم حضرت عبدالله(ع)سبک سنتی ◾نوحه‌ی سینه‌زنی
◾سبک سنتی
◾حضرت عبدالله بن حسن(ع)

◾بنداول
عبداللهم مست می ولایم
من کودک رشید کربلایم
زاده‌ی مجتبی
میکند جان فدا
گوید عموی من غریب است
در قتلگه شیب‌الخضیب است
واغربتا عموعمو جان(۲)

◾بنددوم
عاشقت از روز ازل ای عمو
دارد به کف جام عسل ای عمو
دل شد آگاه تو
مرگ در راه تو
شیرین تر از عسل برایم
من کشته‌ی کرببلایم
واغربتاعموعمو جان(۲)

  • چهارشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:45
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

سبک شهادت عبدالله ابن الحسن -(قرارمون نبود...نه بیاری) * منصوره محمدی مزینان

848

سبک شهادت عبدالله ابن الحسن -(قرارمون نبود...نه بیاری) بند( ۱ )
قرارمون نبود...نه بیاری
قرارمون نبود ...که نزاری
بزار بِرم تو گودِ قتلِگاه
برای یاری(۳)

اگه برم ...قول میدم بهت؛
مواظبم ،که خاطرت جم شه
قول میدم بهت؛
نمی زارم یه تار موش کم شه
قول میدهم بهت؛
که هیبت حسن ، مجسّم شه

دلم گرفته عمه جون... برم؟
شدم ز غُصه ،نیمه جون.... برم؟
جونِ بابام ... بده امون برم
بزار، مث یه پهلوون برم

غریب...غریب...غریب ...ابی عبداله

بند ( ۲ )

رسیده وقت قول و قرارم
سرم رو پایِ قولم میزارم
نشد دیگه بدون تو عمو
دووم بیارم( ۳ )

شکر خدا ،تیر حرمله؛
نخورده اول به سرت...عمو
تیر حرمله؛
گلوم و دوخت به پیکرت...عمو
تیر حرمله؛
منو کشید، زیرِ پرِت... عمو

یه دشمن بد و پلید

  • جمعه
  • 22
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 17:39
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه شهادت عبدا.. ابن حسن(ع) _عبداللهم من، ابن المجتبی * اسماعیل تقوایی

1755

نوحه شهادت عبدا.. ابن حسن(ع) _عبداللهم من، ابن المجتبی نوحه شهادت عبدا.. بن الحسن
عبداللهم من، ابن المجتبی2
سرباز آخر در راه خدا2

عمه میدان مرا کن روانه، دشمنان عمو وحشیانه، کرده اند پیکرش را نشانه
وای عمو وای عمو وای عموجان3
__________________________
عمو برایم، بوده چون پدر2
بوده مرا چو ن، سایه روی سر2

حس نکردم که بابا ندارم،بوده او ماه شبهای تارم، بهر دیدار او بیقرارم
وای عمو....
____________________________
آمده ام تا، سربازی کنم2
بهرت عموجان، جانبازی کنم2

سرم را روی سینه ات گذارم،در آغوشت گر غمی ندارم، خوش آندم در ره تو جان سپارم
وای عمو ....
_____________________________
چون عموعباس،دستش شد جدا2
عبدا.. افتاد، آغوش خدا2

شربت شهادت نصیب او شد،آخرین فدایی بهر عمو شد، آخرین فدایی بهر عدو شد
وای عمو...

شعر:اسماعیل تقوایی

  • دوشنبه
  • 3
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 13:07
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

زمزمه ونوحه شهادت عبدا.. ابن الحسن_خدایا خدایا، عمویم بی معین است * اسماعیل تقوایی

576

زمزمه ونوحه شهادت عبدا.. ابن الحسن_خدایا خدایا، عمویم بی معین است زمزمه ونوحه شهادت عبدا.. ابن الحسن
خدایا خدایا، عمویم بی معین است2
نگاهش سوی خیمه، نشسته بر زمین است، نشسته بر زمین است

رهایم کن روم عمه به میدان
چوقاسم من کنم یاری عمو جان
عموجان عمو جانم عمو جان2
__________________________
عمو مانده تنها، به دورش خیل کافر
شهیدان را بخواند، شه بی یار ولشگر، شه بی یار ولشگر

رهایم کن دگر طاقت ندارم
نما سوی عمویم، رهسپارم
عمو جانم، عمو جانم....
__________________________
عموجان عمو جان، ببین عبدالله آمد
ببین سرباز کوچک، بسویت ای شه آمد، بسویت ای شه آمد

سپر باشم میان تو ودشمن
شود راضی پدر جانِ من از من
عمو جانم عمو...
___________________________
بمیرم بمیرم، زتن دستش جدا شد
فدایی دینش، به تیر اشقیا شد، به تیر اشقیا شد

چوقاسم عامل خیر العمل شد
به کامش مرگ احلی من عسل شد
عموجانم......

شعر:اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 11
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 15:54
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه زنی شب پنجم محرم توسل حضرت عبدالله(ع ) * مرتضی محمودپور

694

نوحه سینه زنی شب پنجم محرم توسل حضرت عبدالله(ع ) ◾نوحه ی شب چهارم
◾توسل حضرت عبدالله (ع)

◾بنداول
چون عمویم ابوالفضل دستم از تن جدا شد
جان ناقابل من در ره تو فدا شد
مقتلم قتلگاهت
من فدای نگاهت
ای عموجان عموجان (۲)

◾بنددوم
من یتیم کریمیم جز تو بابا ندارم
اشک غربت به یاد درد و داغش ببارم
یادگار مدینه م
وارث زخم سینه م
ای عموجان عموجان (۲)

  • جمعه
  • 22
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 12:36
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه شب پنجم(عبدا... ابن الحسن) _عمه جان بین عمویم گشته تنها * اسماعیل تقوایی

633

نوحه شب پنجم(عبدا... ابن الحسن) _عمه جان بین عمویم گشته تنها نوحه شهادت عبدالله بن حسن
عمه جان بین عمویم گشته تنها
مانده تنها میان سیل غمها

بر روی زانو، بنشسته بر خاک
با سر خونی، با تن صدچاک
مظلوم عموجان، مظلوم عموجان2
_______________________
کن رها دست من روم به میدان
از برای عمو فدا کنم جان

برلب عمو، هل من معین است
بی یار ویاورم، آن شاه دین است
مطلوم عمو جان...
_________________________
سوی حرم بود عمو نگاهش
می‌سوزاند دل من سوز آهش

کن سوی میدان، تو رهسپارم
عمه دگر من طاقت ندارم
مظلوم عمو جان...
____________________________
از کمان همچو تیری او رها شد
عازم آغوش خون خدا شد

همچو عمویش، دستش جدا شد
در راه دینش، آخر فدا شد

شعر:اسماعیل تقوایی

  • جمعه
  • 22
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 18:30
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه وشور شهادت عبدا.. ابن الحسن -(عمه رهایم کن باید برم میدان ) * اسماعیل تقوایی

1999
1

نوحه وشور شهادت عبدا.. ابن الحسن  -(عمه رهایم کن باید برم میدان ) نوحه وشور شهادت عبدا..ابن الحسن

عمه رهایم کن باید برم میدان
آید بگوش من فریاد آن جانان

از کودکی، بعد پدر، عمو برایم سایه ی، سر بوده
مانند بابا بوده و، بر ما یتیمان یارویاور، بوده

جانم عمو،جانم عمو، جانم عمو،جانم عمو،یا مولا2
_____________________
عمه عموی من ازروی اسب افتاد
رفته توان او ای داد وای بیداد

تنهای تنها مانده و،دیگر ندارد یاوری، واویلا
باید برم تا که بشم،من آخرین سرباز عشق، زهرا
جانم عمو...
____________؛___________
سوی عمو رفت و آغوش او جا شد
با زاده زهرا او گرم نجوا شد

مثل عمو عباس خود، بهر حسین فاطمه،دستش داد
یک یا عمو گفت وسرش بر دوش آقای غریبش، افتاد
جانم عمو جانم عمو....
_

  • جمعه
  • 23
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 02:08
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

زمینه یا شور شب پنجم محرم الحرام ۹۸ حضرت عبدالله بن حسن علیه السلام و روضه گودال قتلگاه -(تو گودال،اونیکه افتاده عمومه) * امیرحسین سلطانی

1643
2

زمینه یا شور شب پنجم محرم الحرام ۹۸ حضرت عبدالله بن حسن علیه السلام و روضه گودال قتلگاه -(تو گودال،اونیکه افتاده عمومه) بند اول

تو گودال،اونیکه افتاده عمومه
طاقتم،دیگه به سر رسیده عمه
باشمشیر،عده ای میزنن عمورو
ناله هاش،امونم و بریده عمه

میبینم که جنجاله دور و برش
میبینم که زخمی شده پیکرش
بمیرم واسه بمیرم واسه مادرش

دستمو عمه جون رها کن که باید رها شه
جای سر عمو باید هر دو دستم جــدا شه

جانم عمـو جانم عمـو

بند دوم

مجهز،شده برای تو یه لشکر
نداری،حتی سپر برات بمیرم
به قصد،پیکرت اومده یه شمشیر
دستمو،مقابلش سپر میگیرم

نگاهت عمو واسه من قوته
تو آغوش تو جون دادن راحته
صدام میزنه بابام این خودش آیته

کبوتری شکسته بالم عمو کن حلالـــــم
رسیده لحظه ی وصالم عمو کن حلالم

جانم عمـو جانم عمـو

۱۳۹۸/۴/۱۳

  • شنبه
  • 15
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 10:25
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مهدی صادقی

سبک زمینه شهادت حضرت عبدالله بن حسن (ع) -(بده دوبالم تا بپرم) * مهدی صادقی

1636
2

سبک زمینه شهادت حضرت عبدالله بن حسن (ع) -(بده دوبالم تا بپرم) بده دوبالم تا بپرم همیشه سایت روی سرم

میخوام مث قاسم بشم و بشم شهید راه حرم

فدای تومنم پسر حسنم

ای عمو جان حسین ۲

******

یتیمم و عشق حسنم محاله از تو دل بکنم

عموبده رخصت که بیام فدات کنم این جون وتنم

ای عشق عالمین ای عمو جان حسین

ای عموجان حسین ۲

******

می خوام بشم مثل پسرت می خوام بگردم دور سرت

مث عمو عباس علی ببین شده دستام سپرت

بین این همهمه اومده فاطمه

ای عموجان حسین ۲

  • سه شنبه
  • 8
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 10:14
  • نوشته شده توسط
  • صادقی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(نوحه)خودم هل من معینت راشنیدم * محمود اسدی

1092
1

(نوحه)خودم هل من معینت راشنیدم خودم هل من معینت راشنیدم
زخیمه تابه میدان می دویدم
عموجانم عموجانم عموجان

عموبادیدنت جان می سپارم
زکف دادم دگرصبروقرارم
محال است اینکه تنهایت گذارم
عموجانم عموجانم عموجان

یکی سنگ جفازدبرروی تو
یکی میزد سنان برپهلوی تو
یکی پنجه زندبرگیسوی تو
عموجانم عموجانم عموجان

سرورویت زخون رنگ است عمو جان
زبس دوروبرت سنگ است عموجان
بمیرم مقتلت تنگ است عموجان
عموجانم عموجانم عموجان

عموبنگر که عبداله فداشد
درآغوشت دو دست من دوتاشد
زتیرحرمله راسم جدا شد
عموجانم عموجانم عموجان
*******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • چهارشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 17:49
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمد حسین رحیمیان

شهادت حضرت ابا عبدالله ابن الحسن -(چیزی نمانده از بدن او حیا کنید ) * محمد حسین رحیمیان

1517

شهادت حضرت ابا عبدالله ابن الحسن -(چیزی نمانده از بدن او حیا کنید ) چیزی نمانده از بدن او حیا کنید

دست مرا به جای سر او جدا کنید

خواهر تمام دار و ندارش برادر است

تا جان نداده عمه ، عمو را رها کنید

من مثل مجتبی و عمو مثل فاطمه

گودال هم مدینه شده ، کوچه وا کنید

ارزش نداشت آن قَدَر این چند روز عمر

تا که به زور، نیزه در این جسم جا کنید

ای پیرمردهای کوفه ، مبادا که بعد من

بی حرمتی به پیکر او با عصا کنید

باید که این جهاد علی اصغری شود

پس زود ِ زود حرمله را هم صدا کنید

تا عمه را غریب تر از این ندیده ام

جان مرا ازین قفس تن رها کنی

خیلی برای عمه دلم شور می زند

ای وای اگر که حمله به ناموس ما کنید...

  • شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:13
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 مظاهر کثیری نژاد

متن شعر رجز شب پنجم -(غنچه ی باغ حسین، یادگار حسنم.) * مظاهر کثیری نژاد

3525
3

متن شعر رجز شب پنجم -(غنچه ی باغ حسین، یادگار حسنم.) بند اول:
غنچه ی باغ حسین، یادگار حسنم.
چون علی اکبر رشید، چون علی صف شکنم
خون من آمد به جوش، تنگ شده پیرهنم
عمه رها کن مرا، تا به لشکر بزنم

دست از عموی خود نکشم تا که جان دهم
باید دوباره پیش عمو امتحان دهم
در ذهن دشمنان علی لازم است باز
تلخی خاطرات جمل را نشان دهم
(والله لا افارق عمی...)

بند دوم:
زبان من تیغم و ،سینه ی من سپرم
سرت سلامت عمو، هرچه آید به سرم
دست بریده اگر، افاقه نیست در نبرد
مانده هنوز در گلوم، نعره های پدرم

جان تو را به جان خودم میخرم عمو
حتی اگر به قیمت بال و پرم عمو
تو جای خالی پدری بلکه بیشتر
ای مهربانتر از پدر و مادرم عمو
(والله لا افارق عمی...)

  • شنبه
  • 16
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:13
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

تصنیف زمینه شب پنجم محرم ۹۸ -(لحظه ی اخره) * منصوره محمدی مزینان

783

تصنیف زمینه شب پنجم محرم ۹۸ -(لحظه ی اخره) ند اول
لحظه ی اخره
پسر حسن تو راهه
بی قراره که عموش
توی گودال بی پناهه

میبینه روبروشو/ بهترین آرزوشو
نمیتونه ببینه/ تنهاییه عموشو

چشماش یه چشمه خونه
واسه عموش گریونه
با ذکرِ حیدر حیدر
داره رجز میخونه

ای زاده بحر کرم، ای جان، ای جان
ای بچه شیرِ پُر جَنم، ای جان، ای جان
ای جان ای جان

?بند دوم
زاده مجتبی ست
دلاوریاش قشنگه
پا به پایِ عموش هِی
باشور وجنم می جنگه

جای باباش می جنگه/دلش دوباره تنگه
رویِ سرش بارونه/نیزه و تیر و سنگه

شیرِ و جنم داره
شاگردِ علمـــداره
مثلِ باباش، تو قلبش
دریای کرم داره

ای حاصلِ عمرِ حسن....ای جان، ای جان
ای نوگلِ باغ و چمن...ای جان، ای جان
ای جان ای جان

بند سوم
ح

  • جمعه
  • 22
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 18:10
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زمینه گودالی حضرت عبدالله بن الحسن -(خودم دیدم ، با این چشمام) * خادم زینب

1162

زمینه گودالی حضرت عبدالله بن الحسن -(خودم دیدم ، با این چشمام) خودم دیدم ، با این چشمام
هرچی که گذشت بتو ته گودال
خودم دیدم ، با این چشمام
میرفتی زیر مشت و لگد از حال

خودم دیدم ، زمین خوردی
زیر لب اسم مادرو میاوردی
خودم دیدم ، ته گودال
عمو غصه ی خیمه هارو میخوردی

زیر آفتاب میسوزه تن تو سایبونم من
خیالت جمع تا جون دارم پیشت میمونم

نمیذارم یک مو از سرت کم شه
اگه دستام واسه ی تو قلم شه

أباعبدالله حسین یاثارالله

3

عمو پاشو ، دلا سنگه
کسی برای تو دل نمیسوزونه
اگه عالم باتو بد شن
خیالت جمع عبدالله میمونه

مثل بابام حسن هستی
رو زانوی تو بزرگ شدم مولا
مگه میشه ، برم خیمه
تو رو تنها بذارم عمو تو صحرا

گره خورده دست من عمو به سینه ی داغت
بذار من هم لاله ای بش

  • جمعه
  • 29
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 17:41
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد