خون می رود ز سینه بی تاب یا علی
اکنون مرا ز مهر تو دریاب یا علی
ز آن دم که سوخت سینه، ز مسمار آتشین
چون شمع، قطره قطره شدم آب یا علی
دیگر کسی به خانه ما سر نمی زند
ممنونم از محبت احباب یا علی
از آن زمان، که چشم تو پر آب دیده ام
از یاد برده چشم مرا خواب یا علی
تا قامت خمیده من ، دیده در نماز
از غم، خمیده قامت محراب یا علی
رخ می کنم نهان ، ز تو ای آفتاب عشق
چون خون گرفته عارض مهتاب یا علی
بازوی من، به جرم دفاعی که از تو کرد
گشته سیه ز تیغ سیه تاب یا علی
ای ابر غم، به سینه مجروح من ببار
اشک تو هست مرهم نایاب یا علی
ای بحر غم، کنار تو پهلو گرفته ام
عشقت مرا فکنده به گرداب یا علی
چرخ زمانه، با من دل خون چها نکرد
این سنگ آسیای توان ساب یا علی
- شنبه
- 26
- فروردین
- 1391
- ساعت
- 16:21
- نوشته شده توسط
- محمد کاظم زاده
ارسال دیدگاه