شد فاطمه شام غریبان
ریزد ز غم اشک یتیمان
آمده حیدر درکنارت
گردیدهام شمع مزارت
از سوز داغت بی قرارت
یا فاطمه ای گل حیدر(۳)
جانم فدای تو و صبرت
نشستهام کنار قبرت
داغ تو گشته مشکل من
از سوز داغت خون دل من
شرر زده بر حاصل من
یا فاطمه ای گل حیدر
در دل من غم زد جوانه
رفتی کجا صفای خانه
رفته دگر توان و تابم
از داغ تو در التهابم
سوز غم تو کرده آبم
یا فاطمه ای گل حیدر
فاطمه بودی همه هستم
خون شد دلم رفتی ز دستم
من از همه عالم گسستم
کنار قبر تو نشستم
بر تو دخیل گریه بستم
یا فاطمه ای گل حیدر
ای گل گلشن ولایت
جان همه عالم فدایت
من از شما شرمنده هستم
تو رفتی و من زنده هستم
با نام تو پاینده هستم
یا فاطمه ای گل حیدر
یا فاطمه جان بر لبم من
گریان اشک زینبم من
فاطمه جان در شور و شینم
گریدحسن نور دو عینم
کنار زینب و حسینم
یا فاطمه ای گل حیدر
صفای خانه ام کجایی
چرا زمن زهرا جدایی
همسر خوب و بی نظیرم
داغ غمت نموده پیرم
بی تو از این زندگی سیرم
یا فاطمه ای گل حیدر
- شنبه
- 5
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 10:22
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه