• دوشنبه 3 دی 03


دختری کوجک میان خیمه سرگردان -( ظهر عاشوراست ظهری در هوایی سوخته )

3244
15

ظهرِعاشوراست ظهری درهوایی سوخته
هر طرف فریاد ِ الا الله و نایی سوخته
داغ خورشید است و شن های کویری بی امان
لشکر کفار در کرب و بلایی سوخته
هر طرف فریاد الا الله بانگ ِ یاحسین
جسم های بی سر، انبوه ِ رَدایی سوخته
خیمه ها غرقاب ِ خونِ ِ کودکانی تشنه لب
شیون و دریای اشک و های هایی سوخته
بر سر یک نیزه خورشیدیست  رخشان تافلک

یک تن بی سر به خاک ِ  نینوایی  سوخته
زینب افتان و پریشان در هجوم ِ خاک و خون
می دود هر سو ولی با دست و پایی سوخته
طفل شش ماه حسین بن علی در خیمه گاه
شیر ِخون  می نوشد  از تیر جفایی سوخته
دختری کوچک میان خیمه سرگردان و مات
در به در دنبال  ِ بابا  ، در عزایی سوخته
از عمو عباس هم دیگر نمی آید خبر
مشک بُرده آب آرَد در هوایی سوخته
در به در دنبال عمه  داد زد بابا کجاست؟
حنجرش خشکیده از سوز ِ صدایی  سوخته
یک سر ِبی تن به روی نیزه می چرخد مدام
چرخ گردون در فغان است از بلایی سوخته
ظهر عاشوراست در هفت آسمان پیچیده است
نور هفتادو دو خورشید ِ رهایی سوخته    
خنجر ِ  تاریخ  زد بر سینه تا آتش زند
یک جهان را تا ابد  در ماجرایی سوخته
شاعر : اکرم بهرامچی

  • یکشنبه
  • 25
  • آبان
  • 1393
  • ساعت
  • 21:10
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران