يا فاطمه بعد از نبي، غمخانه شد كاشانه ات
چون شمع گريان سوختي، اي عالمي پروانهات
چون خصم دون شد حملهور،خود آمديدر پشت در
زين ره كند شرمي مگر، آن دشمن ديوانهات
با ناله، اي خيرالنّسا، گفتي كه اي فضّه بيا
آندم كه افتادي ز پا، در آستان خانهات
گشتي تو قربان علي، در حفظ جان آن ولي
كردي دفاع مشكلي، با محسن دردانهات
آزرده و دامن كشان، رفتيّ و چشمت درفشان
قبر نهانت يك نشان، از مرگ مظلومانهات
فرزند دلبندت حسن، خونين جگر، گلگون كفن
هفتاد تيرش بر بدن، شد رانده از كاشانهات
عطشان حسينت كشته شد، با خون خود آغشته شد
تا حشر سوزد عالمي، از داغ آن ريحانهات
- شنبه
- 26
- فروردین
- 1391
- ساعت
- 16:36
- نوشته شده توسط
- محمد کاظم زاده
ارسال دیدگاه