◾️روضه کوچه◾️
یاس پژمردهی گلزار کمی راه بیا
دیده ظلم از ستم خار،کمی راه بیا
میدهم قول که لب وا نکنم از کوچه
دهنم بسته ز گفتار،کمی راه بیا
چادرت جمع کن و تکیه به دیوار بده
نفسی تازه کن، اینبار، کمی راه بیا
آمدم تا که عصای تو شوم در کوچه
زخمی کوچه و مسمار کمی راه بیا
چادرت را بده تا خون ز لبت پاک کنم
بعد از آن، مرغ گرفتار، کمی راه بیا
نفسم خورده گره بانفست درکوچه
کن رها دامن دیوار، کمی راه بیا
زیر معجر سرت از ضربهیدیوار شکست
مانده بر چادرت آثار، کمی راه بیا
کاش یک پارچه بر زخم سرت میبستم
گشتهاییزخمی پیکار، کمی راه بیا
خانه نزدیک شده خاک بسر میریزی!!
نگرانی تو ز دیدار،!؟ کمی راه بیا
ضربهزد،بر رخ چون برگ گلت آب شدم
گشتهام مثل تو تبدار،کمی راه بیا
رعشه برپیکرت افتاد ز ضرب سیلی
صورتت گشته شرربار، کمی راه بیا
یاس پژمردهی گلزار کمی راه بیا
دیده ظلم از ستم خار،کمی راه بیا
میدهم قول که لب وا نکنم از کوچه
دهنم بسته ز گفتار،کمی راه بیا
چادرت جمع کن و تکیه به دیوار بده
نفسی تازه کن، اینبار، کمی راه بیا
آمدم تا که عصای تو شوم در کوچه
زخمی کوچه و مسمار کمی راه بیا
چادرت را بده تا خون ز لبت پاک کنم
بعد از آن، مرغ گرفتار، کمی راه بیا
نفسم خورده گره بانفست درکوچه
کن رها دامن دیوار، کمی راه بیا
زیر معجر سرت از ضربهیدیوار شکست
مانده بر چادرت آثار، کمی راه بیا
کاش یک پارچه بر زخم سرت میبستم
گشتهاییزخمی پیکار، کمی راه بیا
خانه نزدیک شده خاک بسر میریزی!!
نگرانی تو ز دیدار،!؟ کمی راه بیا
ضربهزد،بر رخ چون برگ گلت آب شدم
گشتهام مثل تو تبدار،کمی راه بیا
رعشه برپیکرت افتاد ز ضرب سیلی
صورتت گشته شرربار، کمی راه بیا
- سه شنبه
- 10
- بهمن
- 1396
- ساعت
- 0:7
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه