دختر بوتراب، یا زینب
نوه ی آفتاب، یا زینب
دست پرورده ی بتولِ علی
عالم بی معلّم ازلی
سوره ی مریم لب زهرا
حیدر کوفه، زینب زهرا
به سراپرده ها نه اینکه زنی
تو بوقتش حسینی و حسنی
ای علمدار بعد کرببلا
چشم بیدار بعد کرببلا
ای که اوصاف تو صفات حسین
بیرق کشتی نجات حسن
تو به هر دشمنی هماوردی
چه کسی گفته تو کم آوردی
در قدم های تو وقار علیست
در کلام تو ذوالفقار علیست
در دل تو شجاعت حیدر
قدرت بی نهایت حیدر
ای پناه امام چارم ما
تکیه گاه امام چارم ما
چادر تو کسای پیغمبر
آستان خدای پیغمبر
چادرت مأمن سلاله ی نور
جای خوابیدن سه ساله ی نور
چادرت پرچم یَدُالله است
دست نامحرم از تو کوتاه است
عرش حق دل پریشِ چادر تو
گریه افتاده پیش چادر تو
ماه بانوی خیمه های حسین
سرّ مستوره ی خدای حسین
چادرت از چه وصله دار شده
از چه خاکی و زرد و زار شده
چه کسی معجر تو را برده
استتار سر تو را برده
کوه احساس تو نبود آنجا؟
مگر عباس تو نبود آنجا؟
شاعر : امیر عظیمی
- شنبه
- 22
- آذر
- 1393
- ساعت
- 8:32
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
امیر عظیمی
ارسال دیدگاه