ذكر نبى مصطفى جانم اباالفضل
ذكر على مرتضى جانم اباالفضل
دستِ خدا بنوشته با خط حسينى
بر روى پيشانى ما جانم اباالفضل
باب الحسين فاطمه عباس عباس
آواز دل هر كجا جانم اباالفضل
محشر به دست فاطمه دست بريده
آنجا دم خيرالنسا جانم اباالفضل
روز قيامت بهر خشنودى زهرا
گويند كل انبيا جانم اباالفضل
چون نيزه را در دست مىچرخاند عباس
فرياد مىزد مرتضى جانم اباالفضل
شاه كريمان مجتبى او را چو مىديد
مىگفت با شور و نوا جانم اباالفضل
لبخند بين گريهى ارباب او بود
ورد لب ارباب ما جانم اباالفضل
زينب كه از ديدار او خسته نمىشد
با قلب خود مىزد صدا جانم اباالفضل
در علقمه وقتى به خاك افتاد
زهرا مىخواند با حال بكاء جانم اباالفضل
حتى به روى نيزهها اين نغمه را داشت
رأس بريده از قفا جانم اباالفضل
سينه زنى - شور ...(26)
براى اهل عاشورا تويى راه نجات
در اين درياى خشكيده تويى آب حيات (2)
) بيا اى يار دلدارم تو را دارم چه غم دارم
طپشهاى دلم گويد اباالفضل اى علمدارم ((2)
] واى ) اباالفضل اى علمدارم ((2) [ (4)
دلت تفسير زينب ، چشات شمشير زينب
تو روياهاى رقيه جمال تو مىتابه هر شب
صداى نفساى تو ، اميد دل مىده به زينب
] واى ) اباالفضل اى علمدارم ((2) [ (4)
رسيده موج سرد علقمه بر پاى تو
تمنا مىكند از خشكى لبهاى تو (2)
گره افتاده در كارم در اين قلب شرر بارم
كه تو لب تشنهتر گشتى اباالفضل اى علمدارم
ادامه ...
تو نخلستون اسيرى ، زير بارونِ تيرى (2)
رو بيتابىِ تنِ مشك تو پُر از اشك فراته
رها كن روى زمين آب و كه سكينه چش براته
] واى ) اباالفضل اى علمدارم ((2) [ (4)
پَر و بال بلندت نقش اين صحرا شده
تمام اين زمين از خون تو دريا شده (2)
چه سان نعش تو بردارم چه سان رو در حرم آرم
نه قوت در كمر دارم اباالفضل اى علمدارم
ببين مىخنده دشمن ، به سرگردونى من
مىدونند تموم عالم بى تو ديگه كارم تمومه (2)
ديگه داغِ برادر بهونهى بغض گلومه
] واى ) اباالفضل اى علمدارم ((2) [ (4)
- چهارشنبه
- 26
- آذر
- 1393
- ساعت
- 4:53
- نوشته شده توسط
- محمد
ارسال دیدگاه