• دوشنبه 3 دی 03


اشعار شور امام حسین و کربلا(ع) -( آرزويم ديدن شش گوشه بود )

2979

آرزويم ديدن شش گوشه بود

لحظه‏اى بوسيدن شش گوشه بود

چون لبم شيرين و شاد از اين عسل

زانوى غم را گرفتم در بغل

فكرُ كردم در زمين سينه‏ام

در ميان سرزمين سينه‏ام

يك حسينه علم بايد كنم

سينه‏ى خود را حرم بايد كنم

پاى عرش را مِهر زهرا ريختند

آجرش را از تولا ريختند

چون علم كردم به قلب خويشتن

هر ستونش را به نام پنج تن

سقف آن راسايه‏ى حيدر زدم

سردرش را نام پيغمبر زدم

نقش هر كاشى به نام يك امام

تا بگردد پايه‏هايش پُر قوام

شد سياهيهاى اين دربار عشق

چادر زهرا و بانوى دمشق

غربت عالم در آن حاكى شده

اين سياهيها اگر خاكى شده

گوشه‏اى از آن كه سقا خانه شد

اين حسينيه عجب شاهانه شد

از در و ديوار مى‏بارد مِحَن

مى‏رسد ذكر حسين از قلب من

بايد امشب هم علمدارى كنم

يك دهه در آن عزا دارى كنم

از شب اول به مسلم، كوفيان

از شب دوم ورود كاروان

از شب سوم خرابه، بوى نان

از شب چارم دو طفل نوجوان

از شب پنجم يتيمى از حسن

ازشب ششم تمام عشق من

از شب هفتم على اصغر، عطش

از شب هشتم على اكبر، عطش

روز تاسوعا يل ام البنين

روز عاشورا فتاد از صدر زين

آنكه ثابت كرد مى‏شد خوبُ بود

تا هزاران سالُ هم محبوبُ بود

آنكه ثابت كردُ در راه خدا

مى‏دهد جان و زن و فرزند را

  • چهارشنبه
  • 26
  • آذر
  • 1393
  • ساعت
  • 5:3
  • نوشته شده توسط
  • محمد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران