• دوشنبه 3 دی 03


اشعار شهادت امام رضا (ع) -( ای بـه تولای تـو کمال ایمان رضا! )

2991
3

رای بـه تولای تـو کمال ایمان رضا!
مهر تو در جسم دین خوب‌تر از جان رضا!
زائـر قبـرت بَـرَد فخـر بـه بیت‌الحـرام
سائل کویت کند ناز به سلطان، رضا!
مـور اگــر خرمـن بـذل تــو را بنگـرد
دانه نمی‌گیرد از دست سلیمان رضا!
اگــر بخوانـی مــرا و گــر برانــی مـرا
نمی‌روم از درت، قسـم به قرآن رضا!
عـالـم امکـان بــود نگیــن انگشتـری
مـزار تـو خاتـم عالـم امکان رضـا!
مؤمن اگر آورد طاعت سلمان بـه حشر
بدون مهر شما نیست مسلمان رضا!
به عرش کرد افتخار به فرش داد اعتبار
رسید تا پای تو به خاک ایران رضا!
رواسـت روح‌الامیـن فشـاند از آسمــان
به پـای زوار تـو لالـه و ریحان رضا!
عجـب نـدارم اگـر نـاز بـه جنـت کنـد
اگر تو چشم افکنی به روی شیطان رضا!
حـرام دانـم اگــر در حـرم قـدس تــو
به لب برم نامی از روضۀ‌ رضوان رضا!
جمال حق دیدنی، نیست ولی دیدنی‌ست؛
به روی تو طلعت خدای منـان رضا!
بـدون مهـر تـو گـر نـام خــدا را بـرم
قسم به ذات خدا ندارم ایمان رضـا!
هـر آن کـه یکبـار شـد زائـر درگـاه تو
تو می‌کنی بازدید سه بار از آن رضا!
زائـر قبـرت اگـر پـای نهـد در جحیـم
جحیم را می‌کند روضۀ رضوان رضا!
دُر ز دهـن سفتـه‌ام مـدح تو را گفته‌ام
کز نفسم ریخته لؤلؤ و مرجان رضا!
زائـر خــود را کنــی بدرقــه تـا کربــلا
بلکه شوی زائـرش از ره احسان رضا!
نیـست تعجــب اگــر در قــدم زائــرت
خار شود لاله و خـاک، گلستـان رضا!
بـاز شـود بـر رویش هشـت در بـاغ خلد
کافر اگر رو کنـد سوی خراسان رضا!
گر تو پنـاهش دهـی ور تـو نگاهش کنی
نـاز به یـوسف کند گرگ بیابان رضا!
در حـرم قـدس تـو ای پسـر فاطمه
جـای گـل آورده‌ام نامـۀ عصیان رضا!
گریـه کنـم زار زار بلکـه نصیبــم شـود
در حرمت جان دهم با لب خندان رضا!
نالـه و آهــم ببیـن درد گنــاهم ببیـن
نیست مرا بهتر از عفو تو درمان رضا!
روز قیامت کجا دامـن و دستم تهی‌ست؟
من که شما را شدم دست به دامان رضا!
با همه جرم و گنـه گر تـو شفیعـم شوی
روز قیـامت کنـم نـاز بـه غفران رضا!
آه کـه زد قاتلـت شعلـه بـه جـان و دلت
آب شـدی همچنان شمع فروزان رضا!
دیده بـه در دوختـی، سوختـی و سوختـی
شد نفست در جگر آتش سوزان رضـا!
گـر چـه نشـد پیکـرت طعمـۀ شمشیـرها
در جگـرت داشتـی زخم فراوان رضـا!
گر چه تنت آب شد در تب و در تـاب شد
وقت شهادت نبود کام تو عطشان رضا!
کشـت تــو را میزبــان آه کـه عبـاسیان
خوب نگه داشتند حرمت مهمان رضا!
رفـت فــرو بارهــا در جگــرت خـارهــا
یافت به خون جگر عمر تو پایان رضا!
ای همه را دستگیر چشم ز «میثم» مگیر
کآمـده این بی‌نـوا بـر تو نوا خوان رضا!

  • چهارشنبه
  • 26
  • آذر
  • 1393
  • ساعت
  • 16:38
  • نوشته شده توسط
  • محمد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران