• شنبه 3 آذر 03


زمهریر -( سکانس ِ اول است و پینه پینه پیر می شود )

1800
2

سکانس ِ  اول است و پینه پینه پیر می شود
کنار ِ  سنگر است و مین، دوباره دیر می شود
در آسمان ، تگرگ و انفجار ِ  تِکه سنگ ها
و در زمین هجوم ِ  خون، و(زَمهَریر)می شود
سِکانس ِ  دوم است ....تکه ای به شکل مردمک
و لخته های زندگی........ که   چشم گیر می شود
پزشک .....زخم و تیغ ، در سکانس های بعدی اش
و خاطرات  ِ داغ جبهه ها ......کهیر   می شود
تفنگ..... بوی دود و انفجار، .....نقش ِ  دَرهَمی
که در ضمیرِ  ِ   چشم  ِ بسته اش خمیر   می شود
و دفتری  پُر  از نوشته های دور مانده  در
کُتی  که در کمُد ، قفس قفس  اسیر می شود
سِکانس ِ  آخرست و باز هم تداوم ِ   شبی
که سالهاست در دلش، بهانه گیر می شود

شاعر : اکرم بهرامچی

  • یکشنبه
  • 7
  • دی
  • 1393
  • ساعت
  • 4:32
  • نوشته شده توسط
  • اکرم بهرامچی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران