ربیع آمده اما بهار من نرسید
به داد این دل سرگشته یار من نرسید
خداکند که بمیرم در این غروب غریب
از این که جمعه گذشت و نگار من نرسید
سوال می کنم از خود شبیه هفته ی قبل
چرا پناه دل بی قرار من نرسید؟؟
کنار منتظران زار می زنم...از بس
زمان سرشدن انتظار من نرسید
تمام ایل و تبارم فدای آمدنش
امید آخر ایل و تبار من نرسید
محرم وصفر دیگری گذشت اما
دوای زخم دل سوگوار من نرسید
خداکند برسد باخودش مرا ببرد
تمام سینه زنان را به کربلا ببرد
- یکشنبه
- 14
- دی
- 1393
- ساعت
- 8:24
- نوشته شده توسط
- محمد
ارسال دیدگاه