ملائکه سر راش
گل می ریزن زیر پاش
دریای لطف خدا
موج می زنه تو نگاش
رو لبهاش آیه لبخنده خورشید تابنده پیش نور چشماش فانوسه
جبراییل باچه شور و ذوقی با چه اشک شوقی خاک پاشو داره می بوسه
دیگه خزون دلامون موسم بهاره
روی سر ما می باره پولک ستاره
یاابالزهرا مددی مولا
******
پریشون تو شدم
غزلخون تو شدم
من از قدیم ندیما
مسلمون تو شدم
ساکن خطه ی ایرانم
وارث سلمانم
دم می گیرم اسم شمارو
به لطف توئه که دلدارم
عمریه من دارم
روسرم سایه ی رضارو
بازم پرمی گیره دل از قفسه ی سینه
پرواز می کنه و می ره حرم مدینه
یاابالزهرا....
********
هرکسی حیدریه
یا خیلی مادریه
بدونه که شیعه ی
مکتب جعفریه
خوشبخته بادل زهرایی
می شه کربلایی
تا همیشه فردی لایقه
اونیکه بادعای حیدر
تا به روز محشر
شیعه ی حضرت صادقه
مولا همیشه و هرجا به شما می نازیم
کاشکی برسه یه روزی بقسعو بسازیم
ای گل زهرا...
*******
شاعر : اسماعیل شبرنگ
- سه شنبه
- 23
- دی
- 1393
- ساعت
- 12:16
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
اسماعیل شبرنگ
ارسال دیدگاه