بعد از غروب دشت نوایی غریب داشت
هر کس به سینه ناله ی امن یجیب داشت
این سرزمین که دعوت مارا گزیده بود
آخر چقدر حیله و مکر و فریب داشت
سوزاند قلب زینب را دشت کربلا
سرتاسرش که بوی تنی را عجیب داشت
آنقدر روی جسم حسین راه رفته اند
تا سم اسب های همه بوی سیب داشت
شاعر : امیر فرخنده
- چهارشنبه
- 24
- دی
- 1393
- ساعت
- 21:59
- نوشته شده توسط
- سیدرضا حسینی
- شاعر:
-
امیر فرخنده
ارسال دیدگاه