قصه ی عشق ز مجنون شنیدن دارد
ناز معشوق قشنگ است کشیدن دارد
هر کسی برده بازار تو شد قیمت یافتن
نوکری خوب مطائیست  خریدن دارد
آنکه دنباله شما رفت تقرب به خدا پیدا کرد
راهتان راه وصال است رسیدن دارد
به هوای کرم توست که این مرغ دلم
دائما سوی حرم شوق پریدن دارد
من بیچاره کجا گوشه شش گوشه کجا؟
کربلا کعبه ی دلهاست و دیدن دارد
گر چه داری هوس مستی و مدهوش شدن
چاییه روضه ی ارباب چشیدن دارد
روضه خوان گفت چه آمد به سرت در گودال
شمر با خنجر خود قصد بریدن دارد

شاعر : محسن اوجانی