دریای رود رودِ عزا در تلاطمی
از شهر ساوه گریه کنان راهی قمی
تنها کسی که مانده از این کاروان تویی
تنها صدای ناله ی بعد از تهاجمی
ازبس که داغ دیده ای ازبس که غصه ای
ازبس که پیکر شهدا را تجسمی ...
از یاد برده ای که تو را زهر داده اند
از یاد برده ای که تو را نیش کژدمی ...
***
پیوسته می رسند پیاده سلام ها
آهسته از کجاوه سلامٌ علیکمی
آه ای کجاوه! باز تو آیا کجاوه ای؟
یا قایق شناورِ در سیل مردمی
تعظیم می کنند عبور تو را همه
وقتی نسیم بگذرد از دشت گندمی
شاعر : مهرداد مهرابی
- دوشنبه
- 6
- بهمن
- 1393
- ساعت
- 8:14
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
مهرداد مهرابی
ارسال دیدگاه