دلم گرفته وامشب به یادروی توهستم
میان خلوت قلبم به گفتگوی توهستم
اگرچه دیده زارم ندیده ماه جمالت
ولی خوشم که اسیر کمندموی توهستم
نه قوتی که بیایم،نه طاقتی که بمانم
بگیردست مراکه غلام کوی توهستم
شاعر:؟؟؟؟
- سه شنبه
- 7
- بهمن
- 1393
- ساعت
- 8:45
- نوشته شده توسط
- شاعر ناشناس
ارسال دیدگاه