• سه شنبه 15 آبان 03

 قاسم صرافان

اشعار حضرت زهرا(س)-احراق باب -( روضه آن‌جاست که سرتاسرِ در آتش بود )

3371
5

روضه آن‌جاست که سرتاسرِ در آتش بود
رویِ در، نقشِ گل پرپرِ در آتش بود
باورِ دستِ به هم بسته‌ی ساقی سخت است
سخت تر دیدن آن ساغرِ در آتش بود
پاره‌ی جان نبی بود، چه می‌دید خلیل؟
شعله، دور و برِ پیغمبر در آتش بود
پدری با کفنی تازه ـ که گویی می‌سوخت ـ
داغدار غم این دختر در آتش بود
پیش زهراـ به خداـ بردن حیدر داغش
بدتر از داغیِ میخ درِ در آتش بود
غم پرپر شدن غنچه‌ی زیبای علی
غصه‌ی لاله‌ی ناباور در آتش بود
فاطمه، جانِ علی بود، علی هم می‌سوخت
ناله‌ی فاطمه‌ از حیدر در آتش بود
گفت: ای فضه بیا ! ... عالمی آمد به فغان
چه غمی در نفس آخر در آتش بود
پر زدی دورِ علی عمری و دیگر چه نیاز
آه! پروانه‌! به بال و پر در آتش بود
آن چه خواندم من و مثل پسرت پیرم کرد
به خدا منظره‌ی مادر در آتش بود

شاعر : قاسم صرافان

  • چهارشنبه
  • 8
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 6:15
  • نوشته شده توسط
  • محمد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران