ستاره بود و شفق بود و فصل ماتم بود
بساط گریه برای دلم فراهم بود
یکی کنار حسینیه چاووشی می خواند
اگر خطا نکنم صدای آدم بود
برای عرض تبرک به ساحت گریه
فرشته منتظر دستمال اشکم بود
چگونه گریه نریزد از نگاهمان وقتی
زمان خلقتمان اول محرّم بود
چرا به آمدن مادرش یقین نکنم
در آن حسینیه ای که خود خدا هم بود
شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان
- یکشنبه
- 12
- بهمن
- 1393
- ساعت
- 9:14
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
علی اکبر لطیفیان
ارسال دیدگاه