مصحف ما، چه به هم ریختنت!!! وای عمو
چقَدَر تیر نشسته به تنت وای عمو
همۀ رختِ تو غارت نشده پاره شده
بسكه یكپارچه با پا زدنت وای عمو
آمدم تا كه اجازه بدهی و یك یك
نیزه ها را بكشم از بدنت وای عمو
جان نداده همه بالای سرت جمع شدند
چه شلوغ است سرِ پیرُهَنَت وای عمو
آنقدر نیزه زیاد است نمیدانم كه
بكشم از بدنت یا دهنت؟ وای عمو
شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان
- یکشنبه
- 12
- بهمن
- 1393
- ساعت
- 11:19
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
علی اکبر لطیفیان
ارسال دیدگاه