یادش بخیر شور و سروری که داشتیم
یادش بخیر چشمه ی نوری که داشتیم
یادش بخیر مهدی صاحب زمانمان
در کنج قلب موسیِ طوری که داشتیم
دیشب کنار من تو بگو نانوا چه گفت:
یادش بخیر ، با تو تنوری که داشتیم
یادش بخیر ، همت و چمران و باکری
پس کو کجاست عشق و غروری که داشتیم
مرد شرور شهر، دو دست مرا گرفت....
یادش بخیر مرد شروری که داشتیم....
چشمانمان عیوب کسی را ندیده بود....
یادش بخیر ، حالت کوری که داشتیم
یک "یا حسین" قفل دلم را شکسته بود
یادش بخیر ، رمز عبوری که داشتیم....
دیگر شکیب نیست مرا با خودت ببر
یادش بخیر، قلب صبوری که داشتیم
شاعر : جعفر ابوالفتحی
- دوشنبه
- 13
- بهمن
- 1393
- ساعت
- 15:40
- نوشته شده توسط
- خادم الزهرا (س)
- شاعر:
-
جعفر ابوالفتحی
ارسال دیدگاه