والشّمس را با نور بر رویش نوشتند
والّیل را با مشکیِ مویش نوشتند
ترکیبی از توحید و قدر و آیه ی نور
در قوسیِ محراب ابرویش نوشتند
او نسخه ی مخصوصی از خطّ خدا بود
پیغمبران بسیار از رویش نوشتند
دریا، قلم، کاغذ، مرکّب هم کم آمد
وقتی ثواب چند یا هویش نوشتند
تسبیح ها صد بار دورش چرخ خوردند
سجّاده ها از درد زانویش نوشتند
همسایه ها قدرش ندانستند، هر چند
هجده بهار از خُلق، از خویش نوشتند
شلاق ها از این حسادت، گُر گرفته
خطّ کبودی روی بازویش نوشتند
عاشق که شد اسم علی را درب و دیوار
با خطّ میخی روی پهلویش نوشتند
در بستر زخمی کبود افتاد از پا
تنها و تنها گریه دارویش نوشتند
روز سیاهی بود، حتّی دشمنان هم
مرگ علی را مرگ بانویش نوشتند
شاعر : ایوب پرندآور
- سه شنبه
- 14
- بهمن
- 1393
- ساعت
- 14:52
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
ایوب پرندآور
اکرم بهرامچی
مرگ علی را مرگ بانویش نوشتند جمعه 17 بهمن 1393ساعت : 16:34