حرفي بزن
كه دارم دق مرگ ميشم
حرفي بزن
سكوتت زد آتيشم
حرفي بزن
كجا ميري از پيشم
حرفي بزن...
گريه نكن
دوباره مادر ميشي
گريه نكن
داري مارو ميكشي
گريه نكن
ديگه تنها نميشي
گريه نكن...
چه زود تموم شد
روزاي خوب زندگي برام
پاشو ببين كه
نميكنه كسي بهم سلام
دارم ميميرم
ديگه نميبينه چيزي چشام
خدانگهدار
انيس قد كمونه مرتضي
خدانگهدار
داري ميري بدونه مرتضي
خدانگهدار
ميمونه تنها خونه مرتضي
خدانگهدار انيس قد كمونه مرتضي...
آروم من
رو گرفتنت چيه
ديدم خودم
چادر تو خاكيه
روصورتت
جاي دستاي كيه
آروم من...
هر چي ميخاي
به خودِ علي بگو
دق مرگ ميشم
ميزني به فضه رو
گريه نكن
تا ميشي بام روبرو
گريه نكن...
منو ببخشم
بخاطر علي تورو زدن
منو ببخشم
تو رو زدن جلو چشم حسن
منو ببخشم
خوردي زمين پيش نگاه من
خدانگهدار
انيس قد كمونه مرتضي
خدانگهدار
داري ميري بدونه مرتضي
خدانگهدار
ميمونه تنها خونه مرتضي
خدانگهدار انيس قد كمونه مرتضي...
خيره نشو
به چشاي مجتبي
خيره نشو
به تابوتت اين شبا
خيره نشو
تو كوچه توروخدا
مادر نرو...
ياكه نرو
يا حسينتم ببر
تنها ميشم
داري از حالم خبر
يادت نره
كه بياي پيشم مادر
تو كربلا...
يادم نميره
كه پيروهن برام ميدوختي و
يادم نميره
شبا تا صبح برام ميسوختي و...٢
خدانگهدار
قراربعديمون تو كربلا
خدانگهدار
ميون قتلگاه پيشم بيا
خدانگهدار
تا روزيكه مياي پا نيزه ها
خدانگهدار مادر قدكمونه خوب من
- چهارشنبه
- 11
- دی
- 1398
- ساعت
- 13:38
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
عباس میرخلف زاده
ارسال دیدگاه