امیر علقمه از صدر زین به زیر افتاد
میان لشگری از تیغ و نیزه گیر افتاد
دو دست زخمی او ماندوطعنه تکبیر
به یــاد مــنــزلت آیــهِ غــدیر افــتــاد
چقدرشدت ضرب عمود سنگین بود!
دوبــاره چند تــرک بر دل کویــر افتاد
نگاهِ خسته وشرمنده اش به آقاگفت:
ببخش مشک حرم بین این مسیرافتاد
چگونـه پیکـر او را بـه خـیـمه هـا ببرد؟
حسین گریه کنان فکریک حصیر افتاد
شاعر : وحید قاسمی
- شنبه
- 18
- بهمن
- 1393
- ساعت
- 14:5
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
وحید قاسمی
ارسال دیدگاه