شب و روزات/ پر درده/ زندگی برات عذابه
داری کم کم/ میری از دست/ حالت از بس که خرابه
تمومی شهر حریف اشکای تو نمیشه
غم هیچ کسی اندازه غمای تو نمیشه
کسی غیر درد مونس شبای تو نمیشه
درد بازوت مگه تموم میشه خون پهلوت مگه تموم میشه
کبودی روت مگه تموم میشه
زهرا جان مگه تموم میشه
چقده سرد/ شده دستات/ دائماً تو میری از هوش
زخم سینت/ شده علت/ پیرَن تو میشه گلپوش
سه ماهه که رو میگیری تو از علی عزیزم
سه ماهه که با غربت مدینه در ستیزم
سه ماهه که من اشک غممو تو چاه میریزم
جون زینب یه کم آروم بگیر کم بکن تب، یکم آروم بگیر
لااقل امشب، یه کم آروم بگیر
زهرا جان یه کم آروم بگیر
دم آخر/ پیش چشمام/ داری با گریه می خندی
کتاب عمرم و داری/ تو با رفتنت می بندی
پرستوی من داری میری از کنار حیدر
بیا و بمون غیر تو کسی نداره زینب
کنار تنت به خدا شده مزار زینب
ای پرستوم! داری راحت میشی آره خانوم داری راحت میشی
تو آروم آروم داری راحت میشی
زهرا جان! داری راحت میشی
شاعر : امیر حسن سالاروند
- سه شنبه
- 12
- اسفند
- 1393
- ساعت
- 7:0
- نوشته شده توسط
- محمد
- شاعر:
-
امیر حسن سالاروند
ارسال دیدگاه