سرِ مزارت اگر آه آه می گیرم
اگر سراغِ تو را گاه گاه می گیرم
كشیدنِ بدنم تا كنارِ تو سخت است!
چه خارها كه ز پا بینِ راه می گیرم
گرفته ام كمك از شانه ی حسین و حسن
پُر از تَرك شده ام، تكیه گاه می گیرم
مُغیره رویِ سرم، سایبانِ من را ریخت
اگر به سایه ی طفلم پناه می گیرم
كمی كبود و كمی هم سیاه شد رویم
مرا ببخش كه از تو نگاه می گیرم
فقط نه خاكِ مزارت، كه چند وقتی هست
حسین را ز حسن، اشتباه می گیرم
مرا زدند ولی باز هم سراغِ تو را
شبیه دختركی بی گناه می گیرم
به گریه گفت به بابا حلال كن من را
اگر ز رویِ تو رویِ سیاه می گیرم
هر آن زمان كه دو چشمانِ زجر می بینم
به زیرِ چادر عمه پناه می گیرم
شاعر : حسن لطفی
- شنبه
- 16
- اسفند
- 1393
- ساعت
- 6:31
- نوشته شده توسط
- محمد
- شاعر:
-
حسن لطفی
ارسال دیدگاه