خونه، داره حال و هواي غم
درد دلامو من با کی بگم، رفتی، جوون من! با قدي خم
با چادر مشکی تو ، خونۀ ما شد سیاپوش
بر پا شد مجلس ختم، میون این شهر خاموش
هر شب با خاطراتت ، زینبت م یره از هوش
واي زندگی بی تو سخته فاطمه جان
واي واسه تو میگیریم شام غریبان
بیتو، بی جوابه سلام من
داغت، داغِ بی التیام من، شد چاه، بعد تو هم کلام من
دلتنگ تو که میشم ، شبا میام زیارتت
آروم آروم میسوزم ، مثه شمع پاي تربتت
هر شب روضه میخونم ، از غریبی و غربتت
واي سهم من بی تو اشک و آه و درده
واي علی بعد از تو دورِ کی بگرده
شاعر : محمد جواد قدرتی
- یکشنبه
- 17
- اسفند
- 1393
- ساعت
- 6:18
- نوشته شده توسط
- محمد
- شاعر:
-
محمد جواد قدرتی
ارسال دیدگاه