عالمی را كل ارض كربلا بر هم زده
عرش را گودال با خون خدا برهم زده
نظم عالم را نفس های بدون نظم او
یا تن پاشیده زیر دست و پا بر هم زده
مادرش،آمد كنارش زود،....اما دشنه ای
بوسه گاه مادرش را از قفا برهم زده
گوشه ی گودال خلوت كرده...وا امٌاه...آه
خلوتش را ازدحام نیزه ها برهم زده
گوشه ی گودال یك كوچه است كه انگار باز
یك نفر دیوار و در را بی هوا برهم زده
جسم او سهم تنورو بوریا و نیزه شد....
سادگی بزم را طشت طلا برهم زده
شاعر : محسن حنیفی
- یکشنبه
- 23
- فروردین
- 1394
- ساعت
- 7:1
- نوشته شده توسط
- محمد
- شاعر:
-
محسن حنیفی
ارسال دیدگاه